روستاي كيمنه

۱-موقعيت ووضعيت جغرافيايي: اين روستا درغرب شهرستان پاوه واقع ،وتابع بخش نوسود مي باشد كه درنقطه صفر مرزي با روستاهاي بياره وطويله ي عراق همجوار است .ديگر روستاهاي هم جوار آن ،هاني گرمله و بيدرواز هستند كه در غرب وجنوب آن واقع شده اند فاصله روستا تا مركز استان حدوداً ۲۰۰ كيلومتر است وتا مركز شهرستان ۱۲۰ كيلومتر فاصله دارد.
۲- آب وهــــوا: معتدل در زمستان سرد برف وباران زيادي مي بارد به طوري كه جاده ي روستا اواخر فصل پاييز تا اواخر بهار براثر بارش برف سنگين مسدود مي شود.
۳- كوه ها واماكن ديدني : اين روستا داراي كوههاي بلندي كه جزء سلسله جبال زاگروس به شمارمي روند واز لحاظ چشم انداز طبيعي به مانند آلپ اروپا منا ظري زيبا ودلكش وبديعي دارند از جمله :نويجر ،هيات ،دالاني، ميروتمان ،شـــرام ،تته ،تون كشكان و مله گاي سوره هه راله ، گيله روژ،ماراني،كلو كاوي،سه چادرگاه ،دربند،كوره مايين،كول سه، وره تاو، مله سور،چاله سه را ،پشت كه مه ر،هه واره به رزه …..
ازجمله چشمه هاي آب طبيعي كه در گرماي تابستان داراي آب بسيار سرد هستند ميتوان «چه مه ،نويجه ر، خورخوره،هانه باكه،هانه سه رده ،هانه چياله ،مه فرا ،هانه مرو و…..وهزاران چشمه كوچك وبزرگ وآبشارهاي طبيعي وزيباي ديگر.
۴- اماكن مذهبي:زيارتگاه دوازده برادركيمنه:«خضر الدين ،پير نظير، پير عثمان،پيره خرته له ،پيرسيدي،تايله گوره، پير گوله ، دو ه نره ، پيره وارينه ،پيره وه ت ، قباله، پير محمد» ،بابا خاكي پدر ۱۲برادر ، محمد غيبي،حاجيه سوره ،پير خضر باغ ملا محمد زمين حمه ويس ، قلاي گاورا ،بابا زه رين.
۵-جمعيت : قبل از آوارگي ۲۵۰ خانوار وهم اكنون بيشتر از ۸۰۰خانوار مي باشد كه جمعيت جوان اكثريت را داراست .
۶-هنر مندان مشهور : مامو عارف فرزند معي الدين – لالو عبدالله فرزند شمس الدين – زوراب و مجنون و شفيع پسران محمد خالدي زوراب –عثمان پسر مؤمن مشهور به عثمان كيمنه اي – محمد حسين فرزند يوسف خالدي ( اين دو هنر مند آخر به برادران كيمنه اي مشهورند كه از بنيانگذاران آواز هاي محبوب «سيا چمانه» و دره اي وورده بزم وچپله و…. هستند).استاد ني ودهل زن مشهور:رحمان پسر محمد زوراب مشهور به رحمانه .وخوانندگان وهنر مندان جديد چون :سيروان ودلسوز خالدي ،قاضي خالدي ،قرباني و…..
۷- امكانات: تا قبل از آوارگي وجنگ تحميلي روستا داراي آب ،برق وبيمارستان و مدارس ابتدايي وراهنمايي و دبيرستان بوده است ولي بعدها بر اثرجنگ تحميلي روستا ويران و ۲۰سال متروكه بوده است هم اكنون روستا در حال بازسازي توسط اهالي سخت كوش منطقه است و ازبيشتر امكانات اوليه محروم مي باشد اميد است مسؤلين محترم دولت خدمتگزار فكري به باسازي اين ديار بنمايند.
سابقه تاريخي:
در هزاره سوم و چهارم پيش از ميلاد اقوامی در دامنهها و درههای زاگرس مسكن گزيدند كه پس از به قدرت رسيدن به تصرف شهرهای بينالنهرين پرداختند كه اين اقوام در تاريخ به نامهای گوتی يا كاسی معروف شد.
ساكنان زاگرس به استناد كتيبههای بابل،آشور و عيلام طوايفی مانند لولوبی- ناپری- منابی- آمادي و پارسوا بودهاند. بر اساس شواهد تاريخی و سفر جنگی سلمالنصر سوم آشوری (۸۳۷ قم) به طرف كردستان كه ساكنان كوهستانهای كردستان را پارسوا ناميده ناميده است. به احتمال فراوان ساكنان منطقهی اورامان به علت صعبالعبور بودن منطقه و امنيت در برابر دشمنان كمتر دستخوش تغيير و تحول و اختلاط گرديدهاند كه پايدار ماندن زبان، پوشش و آداب و رسوم كهن ايرانی در منطقهی اورامانات خود شاهدی بر اين مدعاست به دلايل فوق و شواهد می توان گفت كه ساكنان منطقهی اورامانات از بازماندگان قبايل پارسوا می باشند چرا كه سلمالنصر به صراحت اشاره كرده است كه ساكنان كوهستانهای كردستان از قبايل پارسوا می باشند مسلما در اصالت قوم كرد و عدم اختلاط آنها با اقوام ديگر به دلايل فوق و ذلايل بسيار ديگر ترديدی نيست و اين نكته بارها توسط متشرقين و كردشناسان ايرانی و غير ايرانی مورد تاكيد قرار گرفته است.
پوشش جنگلی و گياهی:
به علت نزول باران كافی در روستا پوشش گياهی خودرو بسيار فراوان ميباشد كه مهمترين آنها جنگلها،مراتع و پوشش گياهی گسترده كوهستانی و كوهپايه ای ميباشد سراسر روستا را پوشش گياهی متراكم فراگرفته است. جنگلها و بيشههای منطقهی شامل درختان بلوط،مازوج،ونوشك،سياوليك،زالزالك وحشی،امرود(گلاب كوهي)،بادام كوهی،آلبالوی كوهی،گون،انجيركوهی،ودرخت بيد ميباشد. در نواحی كوهستانی و هموار منطقه، انواع گياهان خوراكی و دارويی می رويد كه به زبان كردی ميتوان:
تولهكه- ولهره- پرنه- خوژه- كاشمه- كلاقن- پيازوحشی- شنگ- قازياخه- ريواس- سورهبنه- پيچك- و ازگياهان خوشبو و دارويی ميتوان: ورهكرمه ر- بهرزهلنگ- شهوبو و چنور اشاره كرد.
زندگی جانوری:
دربيشه زارها و كوهستانها و درههای روستا با توجه به وفور جنگلها وآب و هواي معتدل امكان زيست برای حيوانات،انواع پرندگان وحشی اعم از بومی و مهاجر ديده ميشود كه از مهمترين پرندگان اين منطقه مي توان به كبك،تيهو،كبوتر چاهی،غاز،مرغابی،بلدرچين، قمری،چلچله، سبزهقبا، داركوب، دمجنبانك، زردهوه ره، زيتوله،كلاغ،غوطهخوره و و از مهمترين حيوانات وحشی مي توان به پلنگ، خرس، گرگ، روباه، خرگوش، مار،شغال،كلوبز،قوچ و ميش،خوك و گراز اشاره نمود .
پوشش محلی مردم روستا :
پوشش آنان لباس كردی میباشد كه لباس زنانه به اسم« گجی» و مردانه به اسم «كواپا نتول» است
قصه ی آواره شدن
هنوز هم آن سالها را به ياد دارم كه چگونه روستای عزيزمان با آن بی رحمی وخشونت مورد هجوم رژيم بعث عراق قرار گرفت وفراموش نكرده ام ونخواهم كرد كودكان را ومردان وزنانی را كه پريشان ونگران در پی يافتن اندك پناهگاهی سراسيمه ونگران به اين سو وآن سو می دويدند.ديگر آرامش نبود گلوله های توپ هر ساعت و هر دقيقه همچو باران بر سر اهالی وجای جای آبادی فرو می ريخت و با خود همه چيز را ويران وبا خاك يكسان می كرد غرش وصدای توپ وتفنگ از هر سو به گوش می رسيدخواب كودكان در گهواره ها پريشان شد .

ديگر صدای بلبل وقناری ،صدای زندگی وصدای شادی وشور اهالی چون گذشته به به گوش نمی رسيد حتی كسی در فكر حيوانات هم نبود آنچه بو د ترس بود و وحشت و…….هرلحظه ممكن بود باران توپ باريدن بگيرد .
يادم هست من بچه بودم هيچی نمی فهميدم با خود می گفتم چرا مردم م فرار می كنند؟مگر چي شده؟ .وهمه خيال می كرديم تا چند روز آينده اين اوضاع تغيير خواهد كرد وما مانند گذشته به ديارمان باز ميگرديم اما اين فقط يك رؤيا بود ويك خيال.
مدت يكی دو ماهي را مرد م با مشقت در اطراف و در كوهستان های اطراف آبادی در پناهگاه های طبيعی بسر بردند هروقت كمی اوضاع آرام می شد مردان به آبادی باز مي گشتند وبرای كودكان و خانواده ها غذا تهيه می كردند وبه خانه وحيوانان و غير ه رسيدگی می نمودند.كسی چه می دانست شايد دو يا سه ماه آينده جنگ تمام می شد وآنان به خانه وكاشانه خود برمی گشتندوهمه چيز به خوبی وخوشی تمام می شد.
اما افسوس كه افسانه بود وخيال ،كم كم هوا روبه سردی می رفت وسردی پاييزوزمستان اين مناطق كوهستانی ،غير قابل تحمل بود بايد مردان سرپرست خانواده ها فكری می كردند. بالاخره چون بازگشت به روستا غيرممكن بود ونمی شد در آن شدت بمباران به آنجا بازگشت و چون مردم از بازگشت به روستا مايوس ونا اميد شدند ،ناچار هرچه احشام وحيوان داشتند يا فروختند ويا رها كردند ،خانه ها وتمام وسايل درون آنها جاماندند ومردم به امان خدا وبا سختی تمام كودكان وساير افراد خانواده را با خود برداشنتد وراهی ديار غربت شدند. بسياری ازمردم وكودكان و پير مردان وپيرزنان بيمار شدند ودراه جان به جان آفرين تسليم نمودند. وبسياری هم شهيد ومجروح شدند ما مانديم و كوله باری از درد ورنج ومحنت آه … دل كندن از ديار خويش چه سخت است ،چه سخت است راهی غربت شدن ، نه آشنايی ونه همدردی وغمخواری …پناه ما فقط خدا بود وبس .
نه ماشين بود ونه كم ترين امكانات سفر با ماشين های جنگی خود را به دركی ودزلی كه ظاهراً امن تر بود رسانيديم، آنجا هم امن نبود وهر روز هواپيماها ی جنگی بانهايت وحشت ظاهر مي شدند وصوت می شكستندو آنجا مردم آواره را بمباران می كردند .بازهم آسايش وامنيت ازما سلب شده بود هر طور شده خود را به جايی كه دربند فتاح ناميده می شد رسانديم .
آنجا به ما چادرهايی دادند ومقداری پتو ووسايل اوليه ی زندگی .هركس ما را در اين اوضاع می ديد دلش به حالمان مي سوخت .خواست خدا بود می بايست می سوختيم ومي ساختيم چاره ای بهتر از اين هم نداشتيم . كم كم پاييز هم ازراه رسيد شب هادر آن سرمای شديد ما زير آن چادر تحمل می كرديم باد به شدت مي وزيد وچادر را جابه جامی كرد وما همچنان بر ای زنده ماندن تلاش می كرديم روزهای بعد وقتی ديدند اوضاع زندگی ما به شدت وخيم است يك علاءالدين و مقداري ديگر وسايل گرمايشی به ما دادند.پدرانمان مجبور شدند قسمتی از لبه های چادر را زير خاك كنند تا از شدت وزش بادهای سرد در امان بمانيم . خلاصه هرطور بود آن سال را با آن همه سختی وناراحتی، به بهار رسانيديم .تازه بدبختی ها شروع شده بود نه مسكنی، نه چيزی، نه كار ودرآمدی و…..
پيامدهای آوارگی روستای كيمنه
۱- ويرانی بيش از ۷۰۰ خانه ومنازل مسكونی باتمام وسايل وامكانات زندگانی.
۲- وارد آمدن ميلون ها دلار خسارت مادی ومعنوی بر اهالی وساكنين روستا.
۳- خشك شدن كليه ی باغات و مزارع آبی وزراعتی ونابودی كامل كشاورزی.
۴- ازدست دادن حيوانات اهلی واحشام ونابودی دامداری ودامپروری به طوركامل.
۵- فقر وبی خانمانی بيش از ۲۰۰۰نفر از اهالی روستا.
۶- كشته ومجروح شدن تعدادزيادی از پيرمردان وجوانان وزنان وكودكان .
۷- عقب ماندگی اهالی وساكنين از سايرين.
۸- بيكار ی ونبودن كار وكاسبی وشغل مناسب باتوجه به مهاجرت و در به دری.
۹- ازدست دادن امكانات و تخريب صددرصد بنيه ها وزير ساخت ها ی كشاورزی و باغداری.
۱۰- از دست رفتن رونق اقتصادی وبازرگانی وتجار ی منطقه.
۱۱- دور شدن مردم ازهم وازبين رفتن همبستگی وخويشاوندی.
ªاين ها و هزاران پيامد تلخ ديگرِی كه در انتظار مردم و بخصوص جوانان در اثر نبود كار ومسكن و دور ی از سرزمين ابا واجدادی مي باشد مردم رادر سردرگمی وابهام قرارداده است وجبران آن هم زمان وهم سرمايه ی زيادی می طلبدكه از توان مردم روستا به تنهايی خارج است.