روستای وزلی

وزلي روستايي برفراز هورامان لهون
منطقه اورامانات زیباییهای خود را به تمامی جهانیان معرفی کرده است واین معارفه فقط از طریق ایجاد سایتهای اینترنتی و وبلاگهایی است که توسط جوانان با ذوق و تحصیلکرده های دانشگاهی نگارش یافته است
روستای
وزلي
که متاسفانه از نظر جغرافیایی از آن دورم ولی دائما با آن زندگی می کنم و زیبایهاش آرامش خاصی را برای هر رهگذری به ارمغان می آورد . هرگاه در تابستانها خستگی مفرط و آب و هوای خشک شمارا کلافه می کند آب چشمه معدنی قما چنان شما را میزبان میکند که تمامی خستگی خود را فراموش می کنی در وسط آبادي مسجدي است قديمي در كنار درختان سربه فلك كشيده گردو كه محل تجمع مردم و بازي بچه ها ودر كنار چشمه هاي پر از آب قرار دارد ، روستا با تمام صفا و صميميتش و مردمان سختكوش و زنان زحمتكشش اميد به زندگي را در دل آنان دوچندان مي كند .
از نظر بافت معماری کلیه خانه ها از سنگ ساخته شده اند وچوب نیز در ساختمان منازل نقش بسزایی دارد.شغل غالب مردم باغداریست ومحصولات باغی فراوان است اما آنچه وزلي را به عنوان روستایی نمونه ودارای محصولات باغی اشتهار داده است میوه گردو و انار است. گردوي وزلي درکل منطقه شهرت زیادی دارد. باغهای وزلي ومخصوصاً باغهای سرسبز این روستا از اول آبادی تا کنار جاده نوسود به طول حدود ۵کیلومتر امتداد یافته اند ومردم زحمتکش روستا به دلیل اینکه جاده ماشین رو تاکنون به داخل باغات کشیده نشده است، محصولات خود را با کول ویا با چهار پا به داخل روستا حمل می کنند.
وزلي همچنان كه از اسمش پيداست از وژاه وزي گرفته شده است به معني گردومي باشد
.موقعيت جغرافيايي
روستاي وزلي چهار كيلومتري شهر نوسود از روستاهاي تابعه شهرستان پاوه در محدوده ۳۵ درجه و دودقيقه تا ۳۵ درجه و سه دقيقه عرض شمالی و ۴۶ درجه و ۲۱ دقیقه تا ۴۶ درجه و ۲۳ دقيقه طول شرقی در ارتفاع حدود ۱۵۶۰ متری از سطح دريا قرار گرفته است. واز نظر تقسيمات كشوري جزء دهستان سيروان و بخش نوسود قرار گرفته است .
شهرستان پاوه حدوداٌدر ۱۲۰ كيلومتری شمال غربی استان كرمانشاه واقع گرديده است. كه از شمال و شمال شرقی به استان كردستان، از جنوب و جنوب غربی به شهرستان جوانرود و از غرب و قسمتی از شمال غربی به كشور عراق محدود مي گردد. اين شهرستان با وسعت ۱۲۶۰ كيلومتر مربع با ۱۹/۵ درصد كل مساحت كرمانشاه شامل سه بخش، هشت دهستان و حدود ۱۳۵ روستا(شامل ۸۴ روستای مسكونی و ۵۱ روستای خالی از سكنه) می باشد.بخش های مختلف آن عبارتند از بخش باينگان شامل دهستان های شيوه سر، كلاشی، ماكوان، بخش نوسود شامل دهستان های سيروان، شرام، بخش مركزی شامل دهستان های شمشير- هولی و منصور آقايی می باشد. اين روستا به عبارتي ديگر جزء اورامان لهون است .
بخش ديگر اورامان را لهون مي گويند كه از طريق مشرق و جنوب شرقي به سنندج و كامياران و از شمال به اورامان تخت و مريوان و از طرف غرب به خاك عراق متصل است در گذشته مركز آن نوسود بوده و اكنون به شهرستان پاوه انتقال يافته است رودخانه سيروان از ابتداي اورامان لهون جريان مي يابد و بعد از مشروب كردن اورامان تخت به خاك عراق مي ريزد شهرهاي جوانرود ‚ روانسر و نودشه نيز در اين ناحيه قرار دارند .كوه زيباي شاهو كه سراسر اورامان لهون را زير چتر خود گرفته در سقط الرس كوه شاهو روستاي تاريخي تنگي ور و پلنگان يا پالنگان قرار گرفته است كه در ادوار گذشته حاكم نشين چند قوم كرد بوده و خاطرات تلخ و شيرين فراواني را در سينه دارد قلعه پلنگان در دهستان ژاوروود واقع شده كه در قرون ششم هجري بوسيله حاكم اردلان براي مركز حكومت خود ساخته است كه كتيبه سنگي بزرگ آن برجاي مانده است .تعدادي از روستاهاي اين ناحيه عبارتند از :۱- نودشه ۲ – خانقاه ۳- دشه ۴- نروي ۵- هيروي ۶ – تشار ۷- شيخان ۸- دزآور ۹- وزلي ۱۰- داريان ۱۱- شوشمي ۱۲- هجيج ۱۳- درآور ۱۴- هاني گرمله ۱۵-كيمنه ۱۶- بيرواس ۱۷- شركان ۱۸- كمادره ۱۹- گلال ۲۰-دوآب ۲۱- دره هجيج ۲۲- شينه و..
تاريخ روستا
اين روستا از نظر تاريخي بسيار قديمي است و شاهد مدعا قلعه هايي هستند كه در اطراف روستا قرار دارند بنامهاي قلعه سركو و قلعه گاوران كه متاسفانه مورد تاراج وطمع ورزيهاي سودجوان قرار گرفته و آثار آن به يغما رفته است ولي هم اكنون آثار صنايع دستي و كوزه هاي شكسته حكايت از آن مي كند . قديم الايام روستا در چند صد متري پايين تر از موقعيت كنوني قرار داشته و لي در بعد از اسلام بعلت وجود مسجد حضرت عبدالله ابن عمر خانه هاي جديد در جوار آن بنا شده اند .(لازم به ذكر است حضرت ابو عبيده انصاري وقتي كه مناطق شهرزور و اورامان را به تصرف در آورد به دستور حضرت عبدالله ابن عمر ۹۰ مسجد را در منطقه اورامان ساخت كه بيشتر آنان هم اكنون بازسازي و مورد استفاده و به همان نام درروستاهاي اورامانات مشهورند .)
هنگاميكه مسجد روستا را بازسازي مي كرديم وآنرا به سمت شمال توسعه مي داديم با قبرهاي انبوه از مردگان مواجه شديم كه به گفته ريش سفيدان، قبرستان متعلق به كساني است كه قديم الايام در اثر خشكسالي و قحطي به اين روستا پناه آورده و فوت كرده اند و در گورهاي دسته جمعي بخاك سپرده شده اند .
ولي متاسفانه از طريق علمي مورد بررسي قرار نگرفت و مجددا به خاك سپرده شدند .
در جنگ جهاني دوم در كنار روستا در دشت دوليه پادگان نيروهاي ارتش ايران نيز وجود داشته كه آثار آن تا چند سال گذشته وجود داشت همچنين مورد تاخت وتاز نيروهاي عثماني نيز قرار گرفته است .
ولي در تاريخ معاصر جنگ تحميلي اين روستا خط مقدم جنگ بودودائمادر تير رس و هجوم آتشبارها وتوپهاي سنگين بعثي بود و مردم روستا تا آخرين روزهاي جنگ مقاومت كردند و باوجود دهها نفر شهيد و مجروح اندك ترديدي در دفاع از وطن به خود ندادند..
در اول جنگ كه منطقه در دست نيروهاي ضد انقلاب بود روستايمان توسط هلي برد تكاوران
قرار گرفت كه متاسفانه تمامي نيروها شهيد شدند كه بعدا خود مردم از سپاه دعوت كردند تا كنترل روستا را برعهده بگيرد .
روستاي وزلي پس از قرارداد آتش بس ايران و عراق از سكنه تخليه شد !! و حدود هفت سال آواره شدند كه در سال ۱۳۷۴دوباره روستا را بازسازي كردند . با اينكه زيباتر و مستحكمتر ساخته شد ولي بعلت عدم اشتغال وكار ۸۰ % اهالي روستا به موطن اصلي خود مراجعت نكردند . كه اين مسئله را بايد جداگانه از جنبه جامعه شناسي مورد مطالعه قرار داد .
طرح بهسازي روستا نيز از جانب بنياد مسكن اجراشده و لي متاسفانه چند سالي است كه نيمه كاره رها شده است و باوجود همياري اهالي روستا و حجم كم كار به پايان نرسيده است .
از طرف دولت محترم و خدمتگذار مساعي زيادي مي طلبدكه روستاههاي ما كه مهد فرهنگ و اسلاميت بوده اند روز به روز آبادتر و مورد توجه قرار گيرند . تامورد فراموشي قرار نگيرند وبا ارائه خدمات رفاهي و بهداشتي به روستاييان شاهد مهاجرت معكوس از شهر به روستا باشيم .
وزلی در گذر زمان
در تاریخ نه چندان دور وقبل از هفتاد سال گذشته ، روستای خوش آب و هوای وزلی در مسیر راه ارتباطی نودشه – شرکان – نروی بسمت نوسود وعراق قرار داشته است و در این مسیر کاروانیان زیادی حرکت می کردند و در کنار مردم میهمان دوست و خونگرم وزلی و در کنار چشمه بزرگ روستا اطراق می کردند .
این روستا بعلت دارا بودن آب و هوای معتدل محل سکونت ییلاقی بیگ زادگان لهون بوده است که سالیان سال حاکمیت منطقه را در دست داشتند ، فارغ از هرگونه قضاوت در مورد عملکرد آنان ، جایگاه خاصی را در میان مردم داشتند و توانسته بودند محبت توده های مردم را به خود جذب کنند . و شیوه حاکمیت ارباب رعیتی در منطقه کاکمیت داشته است .
کاروانیانی که از روستا می گذشت حامل دسترنج مردم منطقه و محصولات باغی و صنایع دستی بود که بسمت عراق و شامات گسیل می شد و در آنسوی گندم وجو وسایر مایحتاج مردم را تهیه می کردند و به منطقه اورامات می آوردند . که چند ماه از روستا بدور بودندو گاهی چند سال دوری به میان خانواده خود برمی گشتند . آنطور من شنیده ام آنقدر در میان فقر ونداری زندگی کرده اند که توانایی خرید کفش نداشته و با پای برهنه در میان برفها به مسافرت و کاروان می رفتند .
مردمانی زحمتکش که از دسترنج خود بهره می گرفتند و با باغداری و مرتع داری و صنایع دستی روزگار می کذراندند . اینک فرزند زادگان آنان نیز در همین راستا اما با استفاده از تکنولوژی جدید زندگی می کنند . عده ایی به تجارت پیله وری در مرز مشغول و عده ایی در ادارات دولتی و شرکتها وبیشتر جوانان در بخش خدمات و فروشندگی و ساختمان سازی مشغول هستند .اما نباید فراموش کنیم این روستا دارای جوانانی پاک و بدور از مسایل ضد اخلاقی و اعتیاد می باشند . امید واریم همچنان در راه و رسم زندگی مانند اسلاف و گذشتگان سرآمد اخلاق حسنه برای سایر مردم اورامانات باشند .