تاریخی

تاریخچه پاوه

عکسی زیبا از پاوه - عکس از میلاد لطف الهی
عکسی زیبا از پاوه – عکس از میلاد لطف الهی

در دوران باستان :

منطقه هورامان وبالاخص پاوه قدمتی به بلندای تاریخ ایران زمین دارد. تاریخ سرزمین ایران با ورود آریائی ها اعتلا می یابد و اما قبل از ورود آریائی ها چندین تمدن در آن زندگی کرده اند از جمله گوتی ها و کاسی ها و لولوبی ها و عیلامی ها که بنا به مستندات تاریخی در منطقه هورامان کاسی ها زندگی کرده و دارای تمدن بوده اند با این حال همچون دیگر مناطق کردستان تا قرن ۱۱ ق.م تحت سلطه دولت بابل بوده است. در زمان تیگلات پالاسر اول (۱۱۰۰-۱۱۱۵ ق.م) سپاه آشور به ارمنستان حمله برده آنجا را فتح نمود سپس به حوالی دریاچه وان سپاه راند بعد از او آراد نیراری و فرزندش آشور بانی پال حملات او را ادامه دادند ولی نتوانستند از کوه های زاکرس عبور کنند تنها توانستند منطقه هورامان را فتح نمایند. هورامان مدت ها تحت سلطه دولت آشور بود . دراین دوران بود که حروف ماسی موراتی در میان کردان رواج داشته و با این حروف کتابت نموده اند که تا قرون اولیه اسلام هم در میان هورامی ها این خط رایج بوده است.

در بلندای شهر پاوه در محل بیدمیری و در دامنه کوه شاهو مجسمه ای وجود دارد به نام مردوک که ازخدایان بابلی بوده است . اقوام بین النهرین در پرستش خدایان گاهی اشتراک داشته و خدای مردوک نیز خدای مشترک بابلیان وآشوریان بوده است. آشوریان به هنگام ورود به هر سرزمینی خدای خود را نیز به همراه می آوردند مانند خدای شمش  (که لوو شه مشی برگرفته از این نام است) و خدای مردوک ؛ و معمولا خدایان خود را بربلندای کوه ها قرار می دادند. با این اوصاف می توان گفت پاوه در زمان سلطه آشوریان در هزاره اول قبل از میلاد دارای مردمانی ساکن در آنجا و صاحب تمدن بوده است.

دره ویمیر یا بیدمیری - پاوه
دره ویمیر یا بیدمیری – پاوه

در حدود قرن سوم پیش از میلاد اسکندر مقدونی به ایران حمله برد و تمام ایران رابه آتش کشید . هورامان از این غائله مستثنی نبود .اما هورامان تنها جایی بود که بصورت جدی در برابر سیل خروشان سپاه اسکندر مقاومت کرد و مقاومت دلاور ایرانی آریو برزن که با پرتاب سنگ های عظیم در تنگه دربند دزلی برروی سپاهیان اسکندر موجب تلفات فراوانی برای آن سپاه شکست ناپذیر بود ، درکتابها مسطور است.

تنگه دربند دزلی
تنگه دربند دزلی

سپاهیان سلوکی بعد از تسلط برمنطقه درصدد محو کردن آثار تمدن ایران و جایگزینی فرهنگ یونانی برآمدند . تمام آتشکده ها را ویران ساختند ومردم را به پرستش الهه ها و اصنام مجبور کردند. اگر چه هیچ نشانه ای از پرستش بت در این منطقه موجود نمی باشد اما گویا  (الهه بل خدای آبها ) یکی از الهه های یونانی بوده که مورد پرستش قرار می گرفته است. وامروزه هنوز آثاری از آن باقی مانده ویکی از بزرگترین چمشه های آب معدنی دنیا در هورامان به نام چشمه بل نمودی از اعتقاد به این الهه دربین هورامیان است.

آبشار بل در روستای هجیج
آبشار بل در روستای هجیج

پاوه در دوران اشکانیان وساسانیان:

در قرن دوم و اول قبل از میلاد هورامان تحت سلطه حکومت ارمنستان بوده است از اسنادی که درهورامان کشف شده ، مشخص گردیده که درسال۸۸ ق.م منطقه اورامانات تحت حکومت ارتاکسیس یا ارتاکسیاس بوده است. اما آنچه پاوه را به عنوان منطقه ای مسکونی ودارای تمدن در دوران اشکانیان معرفی می کند همین چرم نوشته ها هستند که به قباله های هورامان اشتهار دارند . این قباله ها اجاره نامه هایی بوده که یکی از آن ها به زبان پهلوی وخط سریانی نوشته شده (۸۸ق.م) . دونسخه دیگر با خط و زبان یونانی نگاشته شده اند و مضمون هردو یکی است. این دونسخه در زمان فرهاد چهارم از پادشاهان اشکانی نوشته شده اند.(۲۲  و ۲۱ ق.م) . این قباله ها در واقع خرید وفروش تاکستان  پاوه می باشد .تاکستانی که هزاران سال از عمر آن می گذرد و امروزه همچنان در بلندای پاوه و بر روی کوه های اطراف شهر زیبایی خاصی به طبیعت پاوه داده است.

بنچاق - قباله اورامان (هورامان )
بنچاق – قباله اورامان (هورامان )

ما در دوران اشکانیان در پاوه ردپای مسیحیت را می یابیم نظرات آقای امیر امینی نویسنده ی پاوه ای در این زمینه حائز توجه است:

« در عهد فرهاد چهارم اشکانی اسقف مطران از ارمنستان همراه فرمانداری ارمنی به نام پاونی برای ترويج کيش مسيح به پاوه و اورامانات مهاجرت کردند و نام طايفه ميتران يا متران هنوز در پاوه شنيده مي شود که بازماندگان آن اسقف مسيحی اند و در محل فعلی مسجد جامع پاوه کليسای مرکزي را ساختند و در اطراف اين کليسا سردابه هاي زيادي براي غسل تعميد ايجاد کردند که در اين سردابه هاي مقدس با آب خود را غسل مي دادند و نام يک محله پاوه به نام محله سردابه ها هنوز برسر زبان هاست. و سه ردی (sarde) می گويند يعنی محل سردابه هاي مقدس مسيح و دو کليسای ديگر در همين زمان که حدود سال ۵۰ ميلادي مي شد، درپاوه در محله شيشو (shishow) و پشته (pshta) ساخته شدند که به ترتيب نام يکی از حواريون مسيح و کليسای محکم گفته مي شد»

در این مورد که در چه زمانی دین زردشت به پاوه آمده و دومین آتشکده مقدس وعظیم زردشتیان در پاوه از چه زمانی روشن شده است ، اطلاع زیادی در دست نیست اما گویا از دوران اشکانیان که دین رسمی ایران زردشتی بوده مردم پاوه نیز براین آئین بوده و اهورامزدا را پرستش کرده اند . آتشکده بزرگ برفراز کوه آتشگاه دقیقا روبروی شهر پاوه قرار داشته وقریب به ۸۰۰ سال فروزان بوده است. گویا در اواخر عصر ساسانی اعتقاد مردم بیشتر به دین آسمانی مسیحیت گرایش یافته وآئین زردشتی کم رنگ شده است. تا اینکه سپه سالار ایرانی به نام پاو به این منطقه آمده و مردم را به آئین قدیمی خود دعوت و آتشگاه را دیگر بار فعال می سازد.

کوه آتشکده یا آتشگاه
کوه آتشکده یا آتشگاه

اسلام در پاوه :

با فجر اسلام و شروع فتوحات و ورود سپاه اسلام به ايران و تسخير مداين، شاهنشاه ايران به سوی شرق عقب نشينی کرد در حوالی جلولا يکی از سرداران سپاه خود به نام «پاو» را مامور کرد به مناطق کردنشين برود و به فراهم نمودن سپاه و آذوقه بپردازد. اين سردار به همراه سپاهش به منطقه شهرزو آمد و چون متوجه شد که سپاه عرب بی امان حمله می کنند و يزدگرد به سوی شرق فرار کرده است، او نيز آهنگ باز گشت نمود، از رودخانه سيروان عبور کرده به جای باصفايی رسيد که در کنار جنگلی عظيم، روستايي بزرگ  وزيبا دردامنه کوهی مرتفع واقع شده است. درآنجا رحل اقامت افکند .مردم روستا به گرمی او را پذيرفتند و تعدادی از بزرگان وريش سفيدان به حضورش آمدند. پاو به همراهی مردم وارد روستا شد و مدت دو ماه در آنجا ماندگار گرديد. به فراست دريافت که از روی اکراه از دين آبا واجدادی خود دست کشيده ومسيحي شده اند. پاو آن ها را تشويق کرد که به آيين خود که همانا زردشتی است باز گردند و مردم به خوشحالی پذيرفتند. آتشکده معروفی که هزارسال فروزان اما مدت ها به خاموشی گراييده بود دگر بار فروزان گرديد. کليساها دوباره تبديل به معبد شدند. آيين زردشتی استوار گرديد و مردم قصبه خود را به افتخار حضور اين سردار خردمند وخوشنام ايرانی «پاوه» گذاشتند.

رودخانه سيروان
رودخانه سيروان

پاو پس از دو ماه حضور در پاوه متوجه شد که لشکر اسلام در حال پيشرويست .لاجرم به طرف شرق رفت تاخود را به شاه يزدگرد ملحق سازد اما چون يزدگرد به طرف خراسان فرار کرده بود، پاو نيز به سوی مازندران که سرزمين آبا واجداديش بود رفته و با شعار هيربدی سال ها تا آخر عمر درآنجا روزگار گذرانيد.

سپاه عظيم اسلام از عراق عرب گذشته درحوالی کرمانشاهان به دستور فرماندهی کل سپاه عبدالله ابن عمرو ابوعبيده انصاری به همراهی پنج هزار سوار به قصدفتح  شهرزور به آن ديار رهسپار شدند. درکنار رود سيروان رحل اقامت افکندند و با ارسال پيک و نامه مردم را به کيش اسلام دعوت نمودند. اما آنان قبول نکرده وکار به جنگ کشيد. لشکريان اسلام شبانه از رود سيروان گذشتند و درحوالی حلبجه دو سپاه با هم تلاقی کردند از اول صبح تا تاريکی شب جنگ ادامه داشت و ابوعبيده انصاری کشته شد. شب هر دوسپاه به محل استقرار خود رفتند فردای آن روز سپاه عرب حمله شديدی را آغاز کرد و شدت حمله به حدی بود که مردم منطقه تاب مقاومت نياوردند و فرار کردند اما سپاه عرب به دنبال آنان رفته و بمدت سه روز و سه شب به قتل عام آنان پرداختند. روزچهارم با التماس زنان و فرياد و ضجه اطفال و تسليم شدن مردان ، سپاه اسلام به دستور عبدالله بن عمر دست از قتل عام کشيدند و بازماندگان از کردار خود نادم واسلام را قبول کردند و از مرگ رهايي يافتند. آنگاه جسد ابوعبيده انصاری را دردامن کوهی دردشت شهرزور مدفون ساختند. امروزه زيارتگاه اين صحابی در روستايي به همين نام قرار دارد که به زبان محلی به آن روستا (عبا بيلي) می گويند و در پنج کيلومتری شهر حلبچه واقع شده است.

سپاه اسلام پس از تسخير شهرزور از رودخانه سيروان گذشته ، رو به منطقه کوهستانی هورامان نهاد. چندين دژ وقلعه سر راه خود از جمله قلعه دريبر و گنجگه و قلعه پاسگه را علی رغم مقاومت سرسخت ساکنان آن، تسخير و ويران کردند. تابه حوالی پاوه رسيدند. پاوه در دامنه کوهی عظيم و درميان جنگلی انبوه قرار داشت و اين موقعيت کار سپاه مهاجم را سخت مي کرد. اعراب مسلمان بنا به رويه ای که در جنگ ها داشتند سريعاً اقدام به حمله کردند اما هيچ سودی نبخشيد .چون عرب بيابانی با کوه وجنگل بيگانه بود. شب هنگام طرفين درجای خود آرام گرفتند .سپاه عرب چون صبح بيدار شدند و به قصد حمله به شهر حرکت نمودند، متوجه شدند که شب هنگام دورادور پاوه خندقی عظيم کشيده شده است که عبور را بسيار سخت می کند. واهالی همگی بر روي پشت بام هايي که هر يک حالت قلعه ای را داشت سنگر گرفته وسنگ های بزرگی را نيز برمحل عبور دشمن تعبيه نموده اند. سپاه عرب چون اين وضع را ديدند به سختی ترسيدند.

عبدالله بن عمر و ساير بزرگان مسلمانان هرکاری کردند که با مهربانی و نرمی و ملاطفت پاوه را بگشايند ممکن نشد و جنگ درگرفت که در اين جنگ طرفين دليرانه جنگيدند و از دو طرف نيروهای فراوانی کشته شدند به نحوی که کشته های مسلمانان بالغ برپانصد نفر بود.

پس از تسخير پاوه به فرمان عبدالله بن عمر مسلمانان از مقاتله و کشت و کشتار دست کشيدند . آتشگاه پاوه ويران شد. و معابد منهدم و به جای آن ها مسجد برقرار گرديد. عبداله بن عمر مسجدی بنا نهاد که شخصاً عمودهای آن را با دست خويش کار گذاشت واين مسجد امروزه در وسط شهر پاوه به نام مسجد حضرت عبدالله مشهور است. بدين ترتيب اسلام درهورامان ( بالاخص هورامان لهون) درسال هجدهم هجری برقرار گرديد.

پاوه پس از اسلام

از تاریخ پاوه پس از اسلام تا دوران صفویه اطلاع چندانی در دست نیست . در قرن دهم هجری یعنی در دوران صفویه نامی از پاوه در کتاب ها دیده می شود. مورخ مشهور کرد امیر شرف خان بدلیسی در شرفنامه  آورده است که قلعه پاوه در دست سهراب بیگ از امرای درتنگ بوده است .

در دوران قاجار ، در کتب اعتمادالسلطنه و سنندجی فاوج (معرب پاوه) را از قرای معتبر جوانرود با یکصد خانوار و پنج مسجد ذکر کرده اند و اضافه کرده اند که علمایی از این شهر برخاسته اند. در دوران قاجار و سلسله اول پهلوی پاوه گاهی تحت سیطره حکام اردلانی جاف جوانرود بود و گاهی سلاطین هورامان لهون .مدتی علی اکبر خان شرف الملک بر پاوه حکم می راند این شرف الملک والی کردستان بود که از جانب خود میرزا حبیب اله مستوفی را بر پاوه گماشته بود. تا اینکه با قدرت گرفتن جعفر سلطان سان بزرگ هورامان پاوه جزئی از هورامان لهون گشت . ((منبع دستنوشته های شمس))

حاکمیت سان ها بر پاوه

تصرف پاوه توسط جعفر سلطان (جافرسان)

در دوره کریم جعفر سلطان ترقی و رواج روز افزون عملکردهای قبیله ﺍی در امور سیاسی اجتماعی و اقتصادی اورامان لهون سبب گردید که حکمران اردلانی جاف جوانرود و حسین خان ظفر الملک در همسایگی اورامان لهون احساس خطر و حسادت کند و با هم پیمانی عبدالکریم بیگ وکیل جوانرود در سال ۱۳۲۸ق . از خط پاوه اردویی به سرکردگی احمدبیگ دایی طفرالملک و عبدالغفور بیگ عموی وکیل ، برای سرکوبی جعفر سلطان و لهون به طرف اورامان گسیل دارد . اردوی مزبور در قریه نوریاب در شمال غربی پاوه با مقدمه الجیش لشکر اورامان لهون به سرکردگی افراسیاب بیگ ( سالار ) برادرزاده جعفر سلطان برخوردکرد. پس از زد و خورد ، مقابله تفنگچیان لهون منجر به شکست اردوی مهاجم گردید .

بعد از اینکه سردار رشید ( حاکم پاوه و حومه آن ) نیز دستگیر و به تهران اعزام گردید . ( دستگیری سردار رشید به وسیله دام گستری شریف الدوله دستیار خود سردار رشید صورت گرفته است .) جعفر سلطان از گرمسیر اورامان لهون با تفنگچیان خود به طرف نواحی ییلاقی در جنوب لهون که در تصرف سردار رشید بود ، به پیشروی پرداخت و پاوه را که از دیرباز حاکم نشین ییلاقی جوانرود بود و روستاهای نجار ، نوریاب ، دشه ، خانقاه ، درمور، بندره ، نوسمه ، دوریسان ، دره بیان ، را توسط فرزندانش و تفنگچیان تحت امر آنان به اشغال و تصرف خود در آورد و پس از چندی محمد رشید بیگ فرزندش را با افرادش در محل مزبور به عنوان مرکزیت متصرفات جدید مستقر نمود .

این تصرف و تسلط تا سال ۱۳۰۹ ش . و پس از آن به تناوب بین بازماندگان جعفر سلطان و سردار رشید تا فروپاشی سازمان سیاسی سنتی قبیله در ۱۳۴۱ شمسی ادامه داشت .

 خلع صلاح جعفر سلطان از سوی رضا شاه : در طول این جریان سرانجام جعفرسلطان و فرزندانش به خاک عراق می گریزند .آذر ( ۱۳۱۰ ش ) جعفر سلطان پس از حضور در حلبچه کلیه بیگزادگان لهون چه آنان که به هنگام گریز و تبعید همراهش بودند و چه آنان که از زندان تهران و اصفهان و .. آزاد شده به منطقه بازگشته بودند همه را در مجلسی برطبق منش و یاسای قبیله ﺍی هزار ساله اورامان گرد آورد . طی سخنانی بازماندگان و سران قبیله خود را به اتحاد ، آزادگی ، استقامت و اطاعت اوامر الهی و جان فشانی در راه ایران وصیت کرد و فرزند ارشد خود کریم بیگ را به ریاست اورامان لهون و جانشینی خود انتخاب کرد . که تمامی بیگ زادگان و بازماندگان و سران با قبول آن به رسم کهن ایلی با او بیعت کردند .

جعفر سلطان در حلبچه سکونت اختیار کرد و پس از مدتی در همان جا درگذشت و در اباعبیده به خاک سپرده شد .( ۱۳۲۰ ش ) . کریم سلطان ابتدا به نوسود و سپس در خانقاه حومه ی پاوه مستقر شد .

کریم سلطان : ۱۳۶۲ – ۱۳۷۰ ق

کریم سلطان جانشین جعفرسلطان ریاست منصوب از طرف پدر با قبول و اطاعت بیگ زادگان وسران محل به منصب سلطانی اورامان لهون بعد از شهریور ۱۳۲۰ تکیه زد . تشکیل امنیه محلی یکی از رویدادهای دوران حکمرانی کریم سلطان است . کریم سلطان به منظور عدم پذیرش امر ونهی حاکم انگلیس در کرمانشاه مستقیما با فرماندهان نظامی دولت ایران تماس گرفته و به پیشنهاد آنان تشکیل گروه های امنیه را به عنوان پلیس محلی پذیرفت و با دریافت درجه ستوان یکم افتخاری تشکیلات مزبور را برقرار نمود .

کریم سلطان به کسوت نظامی ارتش ایران در آمد و با نظارت افسران ایرانی به تعلیم افراد داوطلب و سازمان دهی آنان برای حفظ امنیت منطقه و پاسداری از مرزها پرداخت .

یکی از مهمترین رخدادهای دوران حکمرانی کریم سلطان هجوم جوانرودی هاست به منطقه .پیشروی لهونی ها به سوی پاوه ( مرکز سلاطین لهون قبلا نوسود بوده ) و محال آن و تصرف روستاهایی که اسما در سیطره قدرت ولات اردلان حاکم در جاف جوانرود بود و رسما منبع اقتصادی بیگ زادگان رستم بیگی جوانرود محسوب می شد ؛ موجب گردید تا بیگ زادگان جوانرود منتظر باشند تا در فرصتی مناسب دوباره برمنطقه مزبور دست یابند . تا اینکه جوانرودی ها به اوج قدرت رسیده و مستمسک لازم را به دست آورده ؛ به بهانه همکاری کریم سلطان با دولت مرکزی ، اما در نهان به تحریک و پشتیبانی از جبه مخالفان داخلی کریم سلطان که محمد امین بیگ برادرش و فرزندان احمد بیگ دیگر برادرش که از سوی مادر همشیرزاده فرزندان وکیل جوانرود محسوب می شوند به مقر حکمرانی کریم سلطان در خانقاه و پاوه و سایر روستاهای مزبور حمله کردند . کریم سلطان و همراهانش برای جلوگیری از خونریزی و برادرکشی خانقاه و پاوه را تخلیه کردند . تفنگچیان لهونی نیز که دستور او را مطاع می شمردند پس از زد و خورد مختصر به طرف نوسود عقب نشستند . محل های مزبور به تصرف جوانرودی ها در آمد . نیروهای نظامی مجبور به مداخله شدند و ستون های عملیاتی به محل اعزام گردیدند . نیروهای نظامی در پاوه مستقر و به ناچار جوانرودی ها تحت دستورات اکید فرماندهان ایرانی روستاها را تخلیه و به قلعه جوانرود بازگشتند. 

کریم سلطان جزء معدود سلاطین باسواد در سلسله رؤسای اورامان بود او به فارسی و کردی شعر می سرود ( رک –حدیقه سلطانی جلد چهارم) . کریم سلطان به سال ۱۳۲۴ ش . در پی یک بیماری ناگهانی (!) درگذشت .

محمد امین سلطان : ۱۳۷۰ – ۱۳۸۳ ق

عزت بیگ زره تن ( فرزند کریم سلطان ) با طرح پیشنهادی که چون عمویم محمد امین سلطان( برادر کریم سلطان ) بر من برتری سنی دارد و معمر است به عنوان دومین مرد لهون و شخصیت ثانوی منطقه ریاست ایشان را بر اورامان لهون می پذیرم و از سال ۱۳۲۸ ش. تصمیم مزبور اجرا گردید .

در این دوره شیوه حکمرانی و اجرای عوارض غیر معمول ، تصاحب اراضی و باغات کشاورزان تبعید مخالفان از پاوه به سایر نقاط لهون ،اعمال زور در امور حکومتی کار را به جایی رسانید که اهالی پاوه که مقر زندگی و مرکز حکمرانی محمد امین سلطان در آنجا بود بر علیه او به پا خاستند .

پاوه ﺍی های مقیم کرمانشاه بارها در مراکز اداری کشوری برای رسیدگی به دادخواهی ساکنین پاوه دست به تحصن زدند و در رسانه های گروهی به درج نامه های سرگشاده پرداختند مدرسین حوزه علمیه پاوه در اعتراض به اعمال وی محل را ترک گفتند و قاضی پاوه که جلودار دادخواهی مردم بود جان بر سر این سودا نهاد .

محمد امین سلطان به دنبال این وقایع مجبور به ترک ایران گردید . عاقبت به سبب اوضاع عراق در ۱۳۴۲ ش . بعد از کودتای عبدالکریم قاسم که در هشتم فوریه ۱۹۶۳ م . سرنگون گردید ؛ محمد امین سلطان به ایران بازگشت و درکرمانشاه تحت نظر قرار گرفت .گاهی به عزم مسافرت به لهون اجازه خروج از شهره می یافت . همزمان در پاوه و نوسود قادر نامدار اناخی و افرادش که در اختیار پارت و دمکرات بود در منطقه شورش کردند .

محمد امین سلطان پس ازسپری شدن ایام محکومیتش ( ده سال ) از زندان آزاد گردید . محمد امین سلطان پس از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۶۴ درکرمانشاه درگذشت . فرزندان محمد امین سلطان ؛ تحسین بیگ دکترای اقتصاد سیاسی بین المللی ،تیمور بیگ فارغ تحصیل رشته حقوق دانشگاه بغداد ، وریا بیگ حسابدار بانک کشاورزی .

تا سال ۱۳۳۰ پاوه از توابع سنندج بود .در تقسیمات کشوری  در سال ۱۳۳۷ تبدیل به شهرستان شده وبا مرکزیت پاوه یکی از شهرستان های استان کرمانشاه گردید.

نوشته های مشابه

‫2 دیدگاه ها

  1. شهری بسیار زیبا و مردمانی مظلوم و زحمتکش.
    با تاریخی کهن و اتفاقات تلخ و شیرین.
    ایکاش زیبائیهای این منطقه را بیشتر به مردم نقاط دیگر کشور معرفی کرد. من بصورت اتفاقی به این شهر رفتم و زیبائی های آن و سرسبزی و آبادی آن منرا مبهوت خود کرد

  2. شهری بسیار زیبا و دیدنی و سرسبز و من حتما این شهر زیبا را به شما پیشنهاد می کنم به جای اینکه تعطیلات به شمال بروید و در ترافیک شمال گیر کنید این شهر زیبا را پیشنهاد می کنم با مردمانی بسیار مهربان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا