مشاهیر

آیا دو نفر صیدی وجود داشته اند

صه‌یدی هه‌ورامی
صه‌یدی هه‌ورامی

شکی نیست که کردستان از دیر باز عرصه علم وعرفان اسلامی بوده وانشاالله از این به بعد هم به مثال گذاشته همچنان خواهد ماند  واما در کردستان منطقه اورامان بخصوص اورامان تخت خدمت بسیار بزرگی به عرفان وادبیات عرضه داشته اند وشاعران وادیبان وعلمان بسیار بزرگی ریشه در این خاک داشتند واکنون هم مهمان خاک هستند(رحیم الله) رفتارها و گفتارها ونوشته های آن عزیزان( از پیران طریقت گرفته تا عالمان و ادیبان)اکنون قسمت اعظیمی از فرهنگ وادب مارا تشکیل می دهند.ودر این عصر وظیفه ماست که قدردان زحمات آنان باشیم.

یکی از این عزیزان(صیدی هورامی)می باشد.که قصد داریم چند سطری از زندگی وادبیات اورا برای خوانندگان عزیز ارائه دهیم.

نامش ملا محمدسلیمان فرزند حاجی سید محمود می باشد که در روستای خانگا در سال (۱۱۹۹کوچی)قدم به عرضه وجود گذاشت وبر اساس آداب ورسوم آن زمان خواندن قرآن وکتابهای اولیه علوم دینی را شروع کرده وکم کم به مناطق و روستاهای اطراف بویژه شهرزور برای ادامه تحصیل روی آورد و بلاخره درخدمت ملاجلال خرمالی تحصیلات خود را تمام کرده است وبعد از اتمام تحصیل به اورامان تخت برگشته و به عنوان یک پیش نماز خادم  دین مبین اسلام در خدمتمردم بوده است و به عنوان کار خصوصی خود به باغداری مشغول بوده همچنان که امروز در اورامان رایج است (باغداری) اما آنچه  امروز باعث شهرت و آواز او شده  اشعار بسیار زیبای او می باشدکه شامل اشعار فارسی و اورامی وتعداد زیادی  ملمع اورامی وفارسی به شیوه اورامی قدیم و اورامی جدید و یکی دو تا ملمع اورامی وعربی می باشد و در مفهوم شعرهای( ماموستا صیدی) پیداست که عاشق بوده و در شعرهایش از چند دخترکه معشوقش بوده اند نام  می برد بنامهای نیشات(نشاط) شیرین و ریون(ریحان)و ونوش(بنفشه)

عاشقی ودردسرهایش

مناظر زیبای اورامان تخت وبیشتر از هر چیز ذوق والا وشور درونی( ماموستا صیدی) باعث شده تاهنو ز که هنوز است وبلکه تا ابد نام او بر  سر زبان جاری و یادش در دلها باشد اما به عقیده بعضی از مردم دو شاعر با تخلص صیدی شعر می گفته اند صیدی اولی که به شیوه ی اورامی قدیم و(صیدی )دومی به شیوه ی اورامی رایج امروزی وبزرگترین ومهمترین دلیل هم دو زبانه بودن اشعار موجود می باشد که قسمتی با لهجه قدیمی وقسمتی دیگر با لهجه امروزی سروده شده اند اما زنده یاد( محمد امین کاردوخی )که به مدت بیست وهفت سال برای جمع آوری اشعار زندگینامه (ماموستا صیدی )تلاش و زحمات فراوانی کشیدند واعتقاد دارد که (صیدی )فقط یک نفر می باشد که شاعری خوش ذوق وچنان ادیبی با سواد وماهری بودند که به دو شیوه ی  اورامی جدید و قدیم  شعر می سرودند انصافا امروز کسی پیدا نمی شود که به مدت ۳ سال برای جمع آوری اشعار یک شاعر قدیمی تلاش کند اما مرحوم محمد امین کاردوخی با آن همه زحمات و تلاش در نهایت متوجه شدند که (صیدی )یک نفر بوده و ایشان به این نتیجه رسیدند  وهمچنین ماموستامحمد عثمان هورامی هم تحقیقات گسترده ای در مورد (ماموستا صیدی)انجام دادند وبه فرموده خودش بارها به اورامان محل زندگی( صیدی) سفر کرده و با طایفه وخاندانش به صحبت نشسته و در نهایت به این نتیجه رسیده که (صیدی) فقط یک نفر بوده وبا دو  لهجه ی جدید وقدیمی شعر می گفته است اما آنچه ما قصد داریم در این وبلاگ برای شما خوانندگان محترم ودوستداران  و حامیان فرهنگ و ادب کهن اورامان بنویسیم این است که واقعیتی که در اشعار ودر محل زندگی (ماموستاصیدی )وجود دارد استدلال ونظر خودمان را بیان نمایم وقضاوت را به خواننده گان عزیز واگذار می نمایم  لازم به ذکر است که بنده حقیر اهل اورامان تخت و روستای سرپیر می باشم  واما  در دیوانی که مرحوم محمد امین کاردوخی  به چاپ رسانیده است اولین شعر (ماموستا صیدی )این شعر می باشد که می فرماید:

ئه ز اورامون مه کانم بی ولاتم            سرروپیری خوای گیر ته ن خه لاتم

اما نمی دانم عزیزانی که می فرمایند( صیدی )  دو نفر بوده اند ( صیدی )قدیمی واولی در کجا می زیسته واکنون آرامگاهش در کجا است وان صیدی که در شعر بالا به ان اشاره شده صیدی اولی است یا دومی اما میدانم که هم اکنون در روستای سرپیرارامگاه ماموستا صیدی وجود دارد.بنا به فرموده خود (ماموستا صیدی )در شعر بالا که به شیوه ی اورامی کهن سروده شده خود شاعر می فرماید که من مکان ومحل زندگیم اورامان بود و خدا (سروپیری) را به من عطا کرد . در باره (سروپیری)  که در شعر بالا آمده دو نوع اظهار نظر وجود دارد . سروپیری نام روستایی است که اکنون آرامگاه (ماموستا صیدی )در آنجا است  ودر قسمت شمالی  آرامگاه(پیرشالیار )واقع شده یعنی منظور این است که خداوند همسایگی (پیرشالیار )را نصیب من کرد ومورد دوم این که گویا (ماموستا صیدی )در سالهای آخر عمرش  و در سردم پیری در محل کنونی روستای سرپیر شروع به خانه سازی کرده از وی پرسیدند (صیدی )که چه کار می کنی در جواب فرموده که با این سر پیری  خانه می سازم گویا از آن روز به بعد آن محل به اسم سرپیر شناخته و نام گذاری شده و هم اکنون خانه (ماموستا صیدی )و آرامگاهش درآن روستا می باشد به همین نظر (ماموستا صیدی )بنیانگذار روستای سرپیر  شناخته می شود.

دلیل دیگر بعضی از دوستان که می فرمایند (صیدی )دو نفر بوده اند این است که( ماموستاسید علاادین سجادی )در کتاب معروفش به نام (میژوی ادبی کردی )که کتابی است راجع به ادیبان وبزرگان کرده گویا ایشان نوشته اند که(صیدی )دو نفر بودند . اما ماموستا محمدعثمان می گوید که من به خدمت ماموستا علاادین سجادی رفتم ودر باره این موضوع ازش سوال کردم وی گفت :من از مردم از فلان وفلان شنیدم واین مطالب بصورت نامه از طرف دوستان بدستم میرسید  گویا سید علاادین سجادی هم تحقیقاتش چندان گسترده نبوده (درمورد صیدی )اما در اشعاری که به شیوه قدیمی سروده شده اند اگر کمی تامل کنیم می بینیم که گاهاْ در مصراعی از این اشعار شیوه ی اورامی جدید کاملا دیده می شود یعنی مشترکاْهم اورامی قدیم و هم جدید به هم جمع شده اند و این دلیلی بر این است که شاعر می توانسته به دو شیوه ی اورامی شعر بگوید مثلا:

ئه ز و خه م پیوه گرتنما برایی     

 نه خه م چیمه نه من چادْیم جیایی

یعنی من وغم با هم الفت و آشنایی گرفتیم نه او از من جدا می شود و نه من از او

درمصراع اول این بیت با توجه به وجود کلمه (ئه ز)به معنی من امروزی  شعر به زبان اورامی قدیمی است اما مصراع دوم بیت هیچ فرقی با اورامی امروزی یا به اصطلاح جدید ندارد ودر ادامه میفرماید :

ئه رانسافت چه نیم بونه وه گه رنه

که ساچو ئه ز چه نی (خواهی نخواهی)

کله ش ساسی نه بو (صیدی)ره ژو چه م

وه سیشو خاکو پاوته په ی بینایی

در مصراعها ی اول این دو بیت اززبان جدید اورامی ودر مصراعهای دوم اززبان قدیمی اورامی استفاده شده وباز هم معلوم میشود که شاعر به دو زبان مسلط بوده وصیدی فقط یک نفر میباشد وباز هم در تیپ (پ)در شعری بنام (پیسه و مه جوله ی)آمیختگی دو زبان به حدی واضح است که نیازی به توضیح نیست به عزیزان خواندن این شعر را در دیوان سفارش می کنیم و قضاوت را به خودتان می سپاریم و یک دلیل آشکار دیگر یک ملمع فارسی اورامی است که به شیوه اورامی قدیم می باشد به نام( جقونیم)  (جوانیم )در این شعر آن چنان که پیدا است  در آخرهای عمر شاعر سروده است که از دست جوانیش شاکی شده و به دنبال پیر طریقتی می گردد که دستش رابگیرد و کمکش کند و بسیا رآشکار است که (صیدی ) مرید حضرت (شیخ محمد عثمان سراج الدین قدس سره) اول بوده است وشعر (یا شیخ صنعانم ) و آن داستانی که نقل شده شاهد این ماجرا می باشد اما نکته قابل توجه این است که این شعر به زبان اورامی قدیمی نوشته شده  اما مگر حضرت (شیخ عثمان )درچه عصری زندگی می کردند  و زبانشان اورامی جدید بود یا قدیم .

کاملا مشخص است که (صیدی) فقط یک نفر بوده وهیچ شک و شبه ای وجود ندارد و دلیل محکم تر اینکه هرگز ممکن نیست در منطقه به کوچکی اورامان دو شاعر معروف با یک تخلص شعر بگویند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا