هورامان سرزمین اهورا بخش اول
این مقاله اولین مقاله از سری مقالات تاریخ هورامانات است. در این مقاله به تاریخ هورامانات در دوره ماقبل تاریخ و زمان های بسیار دور باستانی پرداخته می شود.
در اینجا لازم به ذکر است که براساس مکتوبات و مستندات قدیمی تا حدود ۳۰۰ سال پیش مناطق وسیعی از غرب ایران از ایوانغرب ایلام گرفته تا ریجاب و گیلان غرب کرمانشاه که در جنوب غربی ترین مناطق قرار دارند تا ارومیه که شمال غربی ترین منطقه است هورامی زبان بوده اند؛اما دیگر اثری از هورامی زبانها در این مناطق یافت نمیشود و باید به این سوال پاسخ بدهیم که چرا دیگر اثری از هورامی زبانها در این مناطق یافت نمیشود.
هورامانات در دوره ما قبل تاریخ و زمانهای باستانی بسیار دور:
در این قسمت به دوره های باستانی بسیار دور تاریخ هورامانات پرداخته مشود از آنجایی که در خصوص تمامی سرزمین ها و مناطق جهان در خصوص زمانهای بسیار دور و ماقبل تاریخ اسناد و مدارک مستند خیلی قوی و قابل استنادی وجود ندارد؛از این رو در تمامی کشورها و سرزمینها تاریخشان با ذکر وقایعی شروع میکنند که از دل داستانها و اسطوره های قدیمی که سینه به سینه نقل گشته است شروع میکنند و سپس به دوره های بعدی که مدارک و اسناد و مکتوبات مستندی از آن وجود داردبنده نیز تاریخ هورامانات را از این نقطه شروع میکنم و متذکر میشوم که این قسمت در برگیرنده وقایعی از گذشته های دور هورامانات است که جنبه افسانه ای دارد و مدارک مستند خیلی قوی در جهت اثبات آن وجود ندارد؛شاید در آینده با پیشرفت علم بتوان مدارک مستندی قوی از این وقایع گذشته های بسیار دور بدست آورد …
شناخت مختصری از هورامانات و خصایل شخصیتی مردم هورامانات:
از منظر فرهنگی تاریخی”هورامانات”درهای است که از پالنگان شروع میشود و تا حلبچه عراق ادامه مییابد و همهی داشته های این منطقه را از معماری گرفته تا خوراک،موسیقی،آداب و رسوم سنت ها،ادبیات، شعر و… در بر می گیرد.هورامان و مناطق اطراف آن به دلیل آنکه در دل زنجیره کوهستان زاگرس شمالی قرار گرفت است به مناطق کوهستانی،سخت،دشوار وناهموار شناخته شده است،به همین سبب ممکن است کسی نتوانسته باشد به خوبی تصویری از واقعیت های طبیعی آن را باز گو کرده وبشناساند.
پروفسور ولادیمیر مینورسکی( Vladimir Minorsky)خاورشناس و ایرانشناس روس و استاد دانشگاه لندن؛”مردم ساکن در شهرها و دیه های اورامانات مردمانی عاشق به آیین باستانی و تفکرات عمیق فلسفی وعلمی هستند و این خردگرایی را از بزرگانشان به ارث برده اند. مدل باغداری ایشان زیبا است والگوی طراحی اینگونه باغ ها حقیقتا منحصربفرد”بزرگان رشته تاریخ ایران باستان در دانشگاه های تهران و خوارزمی و … در پژوهش های متاخر خود نیز قدیمی ترین ریشه های فرهنگی ایران را در مناطق هورامانت یافته اند.
مردم پاوه که میتوان آن رامرکز هورامانات دانست هنوز آرامگاه تک تک پیرهایی را میشناسند که بازمانده ای از دوران میترایی وایین زردشتی در منطقه بوده اند.مردم پاوه از ساخوردگان پاوه هنوز جنگ مهم قلادزی وخندق پاوه را برای نسل جدید بیان میکنند که انان نیز از بزرگانشان شنیده اند.وجود دهها شجره نامه ۴۰۰ ؛ ۵۰۰ وبعضا ۱۰۰۰ساله در مناطق مختلف هورامانات موید پیوستگی قومی ونسبی واز همه مهمتر سواد واندیشه در این دیار بوده است.مردم پاوه هنوز امامزاده محمود اصفهانی در سرده را به یاد دارندمردم پاوه هنوز در مسجد عبدالله بن عمر نماز میخوانند که نسل در نسل به ابادانی ان همت گزارده اند.
درختان مثمرثمر۴۰۰؛ ۵۰۰وبعضا هزاران ساله در باغ های پاوه نیازی گویای یکجانشینی هزاران ساله مردم هورامان وشهر پاوه است.این درختان با ابیاری نکردن کوتاه مدت ،خشک میشوند و برای همیشه از بین میروند، پس همواره در طول تاریخ ،مردم پاوه بوده اند وباغداری ایشان زبانزد خاص و عام.مردم پاوه هنوز ان شعر میرزا عبدالقادر پاوه یی را از برند که حمله عثمانی به منطقه در چند قرن پیش را با زبانی اهنگین بیان میکند.
پروفسور ولادیمیر مینورسکی ؛( Vladimir Minorsky):“ کردان کردستان جنوبی به ویژه اورامانات به مرکزیت پاوه تیرسازان و تیراندازان چابکی را در زمان قدیم داشته است و تا عهد قاجار چاقو و خنجر سازی و تیرو کمان سازی شغل آهنگران این منطقه بوده است “
آنگونه که در منابع وروایات وحتی در قران کریم آمده:پیشه وصنعت استراتژیک “سازه واهنگری ومسگری” به دوران سلیمان نبی وتوسط اجنه وسپاه شیاطین ملک ایشان به انسان اموزش داده شد(ساخت سازه های سنگین وبزرگ اهنی وفلزی کاربردی).اما چگونگی انتقال این صنعت و یا حضور مردمانی از گوران وهورامی از ملک سلیمان جای سوال است ؟
در اینجا لازم به ذکر است که بر اساس منابع وکتب تاریخی تا حدود ۳۰۰ سال پیش در شهرهای سنندج وهمدان ومناطقی وسیع از قزوین به زبان گوران(هورامی)تکلم کرده اند اما چه شده است که این گویش هورامی امروز در این مناطق محو شده است ؟ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺳﮑﻮﻧﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﻫﻮﺭﺍﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ۴۰ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ یعنی ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺟﺪﯾﺪ ﺗﺮﯾﻦ ﮐﺎﻭﺵ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺷﻨﺎﺳﯽ،ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺳﮑﻮﻧﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﻫﻮﺭﺍﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ۴۰ ﻫﺰﺍﺭﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ.ﺩﺭ ﮐﺎﻭﺵ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺨﺸﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻫﻮﺭﺍﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﺷﻤﺎﻝ ﻏﺮﺏ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﮐﺮﻣﺎنشاه،ﺁﺛﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﺤﻞ ﺳﮑﻮﻧﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺎ ﻗﺪﻣﺖ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﭼﻬﻞ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﯾﺎﻓﺖ ﺷﺪﻩﺍﺳﺖ.
ﺗﺎ ﮐﻨﻮﻥ ﺁﺛﺎﺭﯼ ﺍﺯﺳﮑﻮﻧﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﭘﺎﺭﯾﻨﻪ ﺳﻨﮕﯽ ﻣﯿﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﻗﺪﻣﺖ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ۴۰ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﮐﺸﻒ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮐﻬﻦ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﻮﺭﺍﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ.پس در جهت روشن سازی باید به قسمتی از تاریخ جهان که مرتبط با همه اقوام کره زمین است پرداخته شود.بر اساس نظر ادیان فراگیر جهانی یهودیت؛مسیحیت و اسلام نیای همگی انسان های کنونی به آدم و حوا میرسد که خداوند هزاران سال پیش (مدت دقیق آن در متون دینی مشخص نشده است)این دو نفر را به زمین فرود آورد و همگی انسان های فعلی از نسل این دو نفر هستند .هزاران سال بعد نسل انسان رو به ازدیاد گذاشتند و اجتماعاعات انسانی را پدید اوردند ؛ بشر در نتیجه انجام گناه دچار عذاب الهی گردید .
اما نوح به خدا دعا کرد.خدا به او دستور داد که یک کشتی بسازد. نوح را کشتی را میساخت، در حالی که نسل بشر، وی را مسخره میکردند؛نوح زنان و مردان همراه خود و همچنین از هر حیوان و جانوری روی زمین یک جفت سوار کشتی کرد؛پس از اتمام کشتی طوفان و سیل تمامی کره زمین را در برگرفت و همگی موجودات روی زمین نابود گشتند و انسان ها و جانداران داخل کشتی سالم ماندند.سپس که آب ها نشست کرد کشتی در جایی رو زمین فرود آمد و نسل انسان و تمامی جانداران از کشتی پیاده شدند و روری زمین پراکنده گشتند .
درخصوص داستان آدم و حوا هیچ مستندات علمی محکمی وجود ندارد که آن را تائید کند؛ ولی ماجرای کشتی نوح داری مستندات قوی و محکم علمی و تاریخی است که وقوع چنین طوفانی را در زمان های باستان تائید میکند.اولا اینکه تقریبا درتمامی فرهنگ های شناخته شده روی زمین (حتی فرهنگ هایی که معتقد به ادیان الهی نیستند)؛داستان هایی خبر از وقوع چنین طوفانی عظیم را در زمان های باستان میدهد که از ادوار گذشته سینه به سینه به نقل گردیده است.ثانیا پیدا شدن یک کشتی عظیم غول پیکر باستانی در ۲۱ ژوئن سال ۱۹۸۷ در روی کوههای استان شرناح در ترکیه.
در اینجا از ذکر مستدات وقوع طوفان بزرگ که از کتیبه های بابلیان؛سومریا و آشوریان و هندیان و سرخپوست ها ی آمریکا و بومیان استرالیا و چینی و اندونزی و … اجتناب میشود و تنها به یکی از مستندات ایران باستان اشاره میشود.داستان طوفان و چگونگی روی دادن آن در متون دینی زردتشی و داستانهای اساطیر باستانی ایران نیز آمدهاست. داستان طوفان در کتابب وندیداد اوستا چنین آمدهاست:
“میان اهورامزدا و اهریمن جنگی درگرفت. اهورامزدا برای نابود ساختن اهریمن خواست در زمین طوفان سختی بفرستد، ولی میخواست انسانرا رهایی دهد و نگذارد که انسانها از بین بروند. از این رو، اهورامزدا به جمشید آگاهی داده و به وی دستور میدهد: ای جمشید، در این جهان خاکی، سرمای سختی خواهد شد، سرمای سختی که از آن نابود گردند، در آن برف بسیاری خواهد بارید، از فراز کوهها تا رود اردوی. ای جمشید، از سه جای جانوران خواهند گریخت. نخست از آنچه ترسناکترین جایها هستند،
دوم آنچه در فراز کوهها هستند،سوم آنچه در دریاهای ژرف در خانههای استوار هستند. پیش از سرما،این سرزمین سرسبز است؛ آن را برف بجنباند و سپس ای جمشید برف آب شده و این جهان خاکی را ویران کند. همان جهانی که مردمان آن جای پای گوسفندان را میبینند؛ چنین جهان از طوفان آب ویران گردد. پس ای جمشید، غاری بساز که درازا و پهنای آن چون یک میدان اسب باشد.تخمه جانوران بیشه و ستور و مردم و مرغان و آتش سرخ را در آنجا ببر…در آنجا بهاندازه مسافت هزار قدم انبار کن؛ آنجا بازاری بساز که در آن سبزیها باشند و خوراکی که فاسد نشود.
در آنجا خانهها بسازد،با اتاقها و ستونها و دیوارها و حصارها. آنجا تخمه تمام بزرگترین و بهترین و نیکوترین مردان و زنان زمین را ببر و تخمه بزرگترین و زیباترین جانوران را، آنجا تخمه بلندترین و خوشبوترین گیاهان و درختها را ببر، و تخمه خوشبوترین و نیکوترین خوراک را، تا وقتی که مردم در غار هستند، جفتجفت و دو به دو باشند تا نسل ایشان بماند؛خداوند جمشید را از وارد کردن این افراد بازمیدارد: کوژسینه، کوژپشت،ستمگر، درویش، فریبدهنده، بخیل، بددین، و کسی که دندانهایش بدترکیب است ؛ جمشید فرمان اهورامزدا را پیروی کرده و چنین غاری را ساخت. وندیداد، یک روز آن غار را یک سال دانستهاست.”
بعضی از زرتشتیان، باور دارند که، غار جمشید و آنچه که در آن از انسان و حیوانات برده شده، امروز نیز محفوظ مانده و تا پایان جهان محفوظ خواهد ماند. این عقیده زرتشتیان بیشتر به داستان اصحاب کهف در قران شبیهاست.
کشتی غول پیکر باستانی در دل کوه های آرارات
عکسهای زیر اولین تصویرهایی هستند که وجود شیئی کشتی مانند را در کوه آرارات نشان می دهد که توسط نیروی هوایی آمریکا در سال ۱۹۴۹ که در حال یک مانور نظامی بودند به صورت کاملا اتفاقی گرفته شده است.
در سال ۲۰۰۳ که گرمترین تابستان در ۱۵۰۰ سال گذشته در اروپا بوده است عکس هایی از کوههای آرارات گرفته شد. که وجود شیئی کشتی مانند را در زیر برفها تائیید می کند.اما شیئی کشتی مانند دیگری که احتمال بیشتری می رود که کشتی نوح باشد در بیست کیلومتری کوههای آرارات مشاهده شده است.
در سال ۱۹۵۹یک خلبان ترک. براساس مأموریت محول شده، چندین عکس هوایی برای مؤسسه ژئودتیک ترکیه برداشت.هنگامی که مأموریت به پایان رسید، در میان عکس های او تصویری جلب نظر می کرد که بیشتر شبیه یک قایق بود تا چیزی دیگر، قایقی بزرگ که بر سینه تپه ای، در فاصله بیست کیلومتری کوههای آرارات آرمیده بود.
در ژوئیه ۱۹۵۱ میلادی گروهی از دانشمندان معدن شناس روسی، هنگام معدنیابی و کندن زمین به تخته چوبهای پوسیدهای برخوردند که بعد از تحقیقات وبررسی کامل باستانشناسی فهمیدند که متعلق به بقایای کشتی نوح است.بررسیهای زمین شناسی در نقاط مختلف دنیا،نابود شدن و مرگهای دسته جمعی موجودات زنده را بر اثر حادثه ای غیر منتظره نشان میدهد. برخی از این حوادث با زمان طوفان نوح همخوانی دارد.
وجود لایههای مخلوط فسیل شده حیواناتی چون فیل، پنگوئن، ماهی، درختان نخل و هزاران هزار گونه گیاه جانوری، تأییدی بر این واقعیت است. این سنگوارهها که بعضاً در برگیرنده حیوانات مناطق گرمسیر با مناطق سردسیر (در کنار هم) هستند، نشان میدهند که با فرونشستن آب، جانوران و گیاهان خارج شده، در زیر رسوبات مانده و به فسیل تبدیل شدهاند.
دکتر واندنبرگ با دقت عکس ها را مورد مطالعه قرار داد و اظهار کرد: «من هیچ شکی ندارم که شیء موجود در عکس های هوایی یک کشتی است.من تا به حال در طول مدت فعالیتم، هرگز چنین شیء عجیبی در یک عکس هوایی ندیده بودم.» پس از آن یک گروه کاوشگر آمریکایی نیز به منطقه مورد نظر اعزام شد،ولی حتی با انجام تحقیقات کوتاه مدت،نتوانست اطلاعات قابل توجهی بدست آورد.
بررسیهای مزبور تا سال ۱۹۷۶ به نتیجه خاصی نرسید، تا در این هنگام، “دکتر ران” دریافت که این شی قایق مانند، بسیار بزرگتر از حدی است که قبلاً تصور شده بود. محاسبات دقیقتر نشان داد که طول این شی عظیم الجثه از طول یک زمین فوتبال بزرگتر و اندازه آن به بزرگی یک ناوجنگی است و زیر گلولای قطوری دفن شده است.
زلزله ۲۵ نوامبر ۱۹۷۸ که موجب شد سطح اطراف فرو بریزد و کشتی مزبور از دل کوه بیرون آید، اثری مثبت در تحقیقات به جای گذارد… و پس از این واقعه،که دیوارهها، در ارتفاع ۱۸۹ متری کوههای آرارات، شش متر از محوطه اطرافش بالاتر قرار گرفت، دکتر “ویت” ادعا کرد که شی مزبور باقیمانده کشتی نوح است.دکتر جاناتان گری نیز، به عنوان مسئول تحقیقات، این نظر را پذیرفت.
او بیان میدارد: “واقعه توفان نوح، بالا آمدن سطح آب به صورت تدریجی نبوده است، بلکه نیروی به وجود آورنده آن، آنقدر مهیب و قوی بوده است که پوسته زمین شکاف برداشته، آب و آتش از درون زمین به بیرون فوران کرده است”.
به نظر میرسد که تمدن پیشرفته و بسیار رشدیافتهای در آن دوران وجود داشته که به هر حال نوح توانسته از آن بهرهمند شود.تمدنی که توجه ذهن ما را از تمرکز بر روی بناها و اماکن منحصر به فرد در نقاط دنیا به این نقطه جهان معطوف میکند.اکتشافات آنها زمانی جالبتر شد که آنها توانستند طرح مشبکی حاصل از تقاطع تیرهای فلزی افقی و عمودی بکار رفته در بدنه کشتی بدست آورند. تصاویری که نشان داده ۷۲ تیر فلزی اصلی در هر طرف کشتی به کار رفته است. به نظر میرسد که برای هر چیزی طرح و الگویی وجود داشته است.وجود اتاقها و فضای کوچک و بزرگ در طبقات مختلف نظریه وجود طرح مهندسی پیشرفته را تایید میکند.تجزیه و تحلیل ترکیبات این میخ وجود آلیاژهای آلومینیوم، تیتانیوم و برخی از دیگر فلزات را تایید کرد.این در حالی است که گمان میرفت در زمان حضرت نوح(ع) آهن و آلومینیوم هنوز به مرحله کشف و استخراج نرسیده باشند.
روایت است که حضرت نوح(ع) قبل از به زمین نشستن کشتی و فروکش کردن آب،پرنده ای را که باید مانند کبوتر یا کلاغ بوده باشد به بیرون فرستاد تا مطمئن شود خشکی نزدیک است یا نه. بار اول پرنده با خستگی به کشتی بازگشت و این بدان معنی بود که خشکی در آن نزدیکیها وجود ندارد. بار دوم پرنده به کشتی باز نگشت و این آزمایش نشان داد که عمل لنگر انداختن نزدیک است. [در کتاب مقدس که گویا این روایت از آن نقل شده، آمده است حضرت نوح(ع) ابتدا یک کلاغ را می فرستد که از فرستادن کلاغ نتیجه ای نمی گیرد و بعد از آن کبوتری را می فرستد- انصاف]
درست در دو کیلومتری شرق محلی که کشتی هم اکنون قرار دارد، دهکده ای وجود دارد که کارگاکونماز نامیده شده است. نام این دهکده ترکی را چنین ترجمه کرده اند: «آن کلاغ نه توقف می کند نه باز می گردد.»!!! [چارلز برلیتز در کتاب “کشتی گمشده نوح” (ترجمه احمد اسلاملو) نام این محل را “جایی که کلاغ نمی نشیند” ترجمه کرده است.
در بلندیهای تپههای اطراف محل کشتی، باستانشناسان چند جسم بزرگ حجیم سنگی یافتند که در بالای هر کدام سوراخی بزرگ تعبیه شده بود. این اجسام سنگی نیمه صیقلی، بسیار شبیه به لنگرهای کشتیهای باستانی بودند که «دراگ» نامیده میشدند. اینها در واقع ابزاری بودند که به علت وزن زیاد به جای وزنه یا لنگر به هنگام پهلو گرفتن کشتی به آب پرتاب میشدند.
لنگر کشتی کشف شده

در نزدیکی محل فرود کشتی در بالای تپه، لوحی کشف شد که ادعاهای باستان شناسان را به طرز زیبایی اثبات کرد کتیبه ای که حداقل ۴۰۰۰ سال قدمت دارد!!
بر روی این تابلوی سنگ آهکی، در سمت چپ، تصویر رشته کوههایی دیده می شود که در کنار یک تپه و سپس یک کوه آتشفشان قرار دارد. در سمت راست، یک تصویر قایقی شکل با هشت نفر انسان کنده کاری شده است؛ در بالای سنگ کتیبه، دو پرنده در حال پروازند. کشف این کتیبه همگان را به شگفتی واداشت. (کتاب مقدس، سرنشینان کشتی نوح را هشت نفر ذکر کرده است. در واقعیت موجود، کوه آرارات در سمت چپ، تپه ای در کنار آن و قله یک کوه آتشفشان در کنار تپه وجود دارد)
همچنین در ژوئیه ۱۹۵۱ میلادی گروهی از دانشمندان معدن شناس روسی، هنگام معدنیابی و کندن زمین به تخته چوبهای پوسیدهای برخوردند که بعد از تحقیقات وبررسی کامل باستانشناسی فهمیدند که متعلق به بقایای کشتی نوح است.قله آرارات،مرتفع ترین قله در منطقه خاورمیانه است و از این رو، بسیاری حدس می زنند کشتی نوح پیامبر روی آن به گل نشسته باشد. نخستین بار، ادعای یک خلبان ناتو که در ماموریت نقشه برداری از منطقه گزارش داده بود بقایای جسمی شبیه به کشتی را دیده است، این گمانه را تقویت کرد.
در اینجا لازم به یاد آوری است که تحقیقات زبانشناسان بر روی اشتراکات زبانی و افسانه های باستانی همه ملل جهان موئید این مطلب است که در زمانی باستانی بسیار دور همگی ملل جهان در یک مکان مشترک زندگی میکرده اند و به مرور زمان با ازدیاد نسل از همدیگر پراکنده گردیده و در همه جای زمین ساکن شدند.قدیمیترین اجتماع انسانی کشف شده در کره زمین؛تپه گوبکلی واقع در کردستان ترکیه استان شانلی اورفه؛تأسیس شده : هزاره دهم پیش از میلاد؛ رها شده: هزاره هشتم پیش از میلاد:
تپه گوبکلی در کردستان ترکیه و نزدیکی مرز سوریه، بهعنوان دیرینهترین مکان پرستش و رسوم دینی شمرده میشود، که تاریخ دوازده هزارسالۀ آن گواهی یافتن اولین مکانی است که بشر در آن به تعداد زیادی زیستهاست. این شاهکار تاریخی، که باید کار گروه عظیمی انسان در آن منطقه باشد اما دوازده هزار سال پیش که مردم تازه از غارها بیرون آمده بودند چطور امکان داشت گروهی عظیم از انسانها در یک منطقه جمع شده و سیر شوند؟



مقایسه ای جالب:
محل پیداشدن کشتی غول پیکر باستان بر قله کوه های استان شرناح در ترکیه:
قدیمیترین اجتماع انسانی کشف شده در کره زمین تپه گوبکلی واقع در استان شانلی اورفه کردستان ترکیه
طبق آخرین یافته های باستان شناسی حدود ۰۰۰/۱۳ هزار سال پیش یعنی بین ۸۵۰۰ تا ۷۰۰۰ سال پیش از میلاد، در هلال حاصلخیز، انسان شروع به پرورش سیستماتیک گیاهان و حیوانات کرد.
الهلال الخصیب ؛ Fertile Crescent
اضافه تولید محصولات کشاورزی به مرور افزایش تقسیم کار، بالا رفتن سطح آسایش، و توسعه شهرها و در نتیجه تمدنها را ممکن ساخت. پیچیدگی رو به رشد جوامع انسانی سیستمهای حسابداری را غیرقابل اجتناب ساخت؛ چنین نیاز و تکاملی سبب اختراع خط و آغاز نوشتن انسان شد. اختراع تقریباً همزمان و مستقل از یکدیگر خط در نقاط گوناگون زمین سبب شده تا بسیاری از این نقاط خود را «گهواره تمدن» بشری بخوانند.
نمودار تغیرات جمعیت جهان از سال۱۰۰۰۰ ق-م تا سال ۲۰۰۰ پ-م در یک جدول لگاریتمی

جدیدترین یافته های باستان شناسی نشان دهنده این است که هلال حاصلخیز سکونت گاه های انسانهایی است که میتوان ریشه تمامی انسانهای رو کره زمین را در انجا دانست .
اگر به دقت هلال حاصلخیز را نگاه کنیم در میابیم که “هورامانات”قسمت جنوب شرقی هلال حاصخیز است ؛ پس میتوان قدمت هورامانات را ۱۲هزار ساله دانست و ادعا کرد که از ۱۲هزار سال پیش انسانهایی در “هورامانات” زندگی کرده اند .
ریشه تاریخی باستانی نامهای جالب روستاها و شهرهای هورامانات:تا به حال فکرکرده ایم که نامهای عجیب روستاها و شهرهای هورامانات به چه معنی است ؟؟؟از این رو در اینجا به ریشه تاریخی برخی این نامها می پردازم :ریشه نام”سریاس”؛”به له بزان”؛”کاژه”؛”شه مشی”:
کاسیان مردمی بودند که طبق کتیبه ها و سنگ نوشته های باستانی حدود ۵۰۰۰ هزار سال پیش در کوههای زاگرس میزیسته اند و بعدها به دامداری و زندگی نیمه اسکان یافته در کوهها اشتغال داشتند.کاسی ها که در کوه های زاگرس و بویژه اورامان می زیستند خدایان متعددی روی قله ی کوه ها به صورت بت طلا یا سنگ داشتند که می پرستیدند مثل خدای سوریاش که در نزدیکی پاوه محلی به نام سریاس شاید بازمانده از نام این خدای کاسی ها باشد و خدای دیگر آن ها کاژو نام داشت که در شمال پاوه کوهی به نام کاژه که احتمالا بنام همان خدای کاسی است که هنوز سینه به سینه نامش آمده و به له بزان در اوستا به معنی مکان ستایش ایزد مقدس آمده است.
دولت آشور دولت مهمی بود که در خاورمیانه قدیم تشکیل شد و در آغاز تابع بابل بود. در سال ۱۸۰۰ پیش از میلاد فرمانروایان اولیه آشوری شهرهای آشور، نینوا و اربیل را متحد کردند و سلسلههای پادشاهی آشور بعد از سال ۱۴۲۰ پ.م شکل گرفتند.
پروفسور مینورسکی نام Naisana را آشوری دانسته و می گوید که : خدای نیسان که امروزه به لفظ رومی و یهودی هم نیسان گفته می شود، در دوره ی آشوریان به همراه خدای شمش یهود پرستش می شده اند و در شمال نوسود و نودشه هنوز نام خدای شمش قوم یهود و آشوری و بابلی بنام که لو شه مشی پابرجا بوده چون این اقوام بت خدایان خود را روی نوک کوه های بلند گذاشته و مراسم سالیانه ی شکرگذاری بر پای می داشتند.
ریشه نام شهر باینگان و هیروی و نه روی:
مانی یک پیامبر ایرانی بود که در سال ۲۱۶م در نزدیکی تیسفون به دنیا آمد و پیامآور آیین مانی بود. او از سوی برادران شاپور یکم پشتیبانی شد و شاپور به او اجازهٔ تبلیغ دینش را داد. اما مورد خشم موبدان زردشتی دربار ساسانی قرار گرفت و سرانجام در زمان بهرام دوم کشته شد.
مانی، از پدر و مادر ایرانی منسوب به بزرگان اشکانی در نزدیکی بابل در میانرودان (بخشی از عراق کنونی) که در آن زمان بخشی از شاهنشاهی ساسانی بود، در (۲۷۶ – ۲۱۰) پس از میلاد مسیح، زاده شد. او واعظ مذهبی و بنیانگذار آیینی شد که زمانی دراز در سرزمینهایی از چین تا اروپا پیروان فراوانی داشت ولی بیش از ششصد سال است که منسوخ شدهاست.
مانی پیامبر ایران باستان که احتمالا کرد هورامانی بوده در سال۲۶۵میلادی کتاب «باینگام» را که امروز باینگان گفته می شود و به معنی شعله ی نور می باشد به آتشکده ی پاوه هدیه کرده و خود در هیروی که به معنی هیربد است به پرورش مغان و موبدان و هیربدان می پرداخته و در محل نه یسانه و به له بزان معابد زردشتی برای ستایش اهورامزدا و خدای نوریا به قول مانویان (نروی) وجود داشته اند که یکی از این معابد آثار آن با همان نام زردشتی در روستای نه روی در شمال غرب پاوه هنوز به چشم می خورد.
مجسمه”میردوک” واقع در بیدمیری و در دامنه کوه شاهو پاوه :
در بلندای شهر پاوه در محل بیدمیری ودر دامنه کوه شاهو مجسمه ای وجود دارد به نام میردوک که از خدایان بابلی بوده است. اقوام بین النهرین در پرستش خدایان گاهی اشتراک داشته و خدای مردوک نیز خدای مشترک بابلیان وآشوریان بوده است. دولت آشور دولت مهمی بود که در خاورمیانه قدیم تشکیل شد و در آغاز تابع بابل بود. در سال ۳۸۰۰ سال قبل فرمانروایان اولیه آشوری شهرهای آشور، نینوا و اربیل را متحد کردند و سلسلههای پادشاهی آشور بعد از سال ۱۴۲۰ پ.م شکل گرفتند.
آشوریان به هنگام ورود به هر سرزمینی خدای خود را نیز به همراه می آوردند مانند خدای شمش (که لوو شه مشی برگرفته از این نام است) وخدای مردوک ؛ ومعمولا خدایان خود را بربلندای کوهها قرار می دادند.با این اوصاف می توان گفت پاوه در زمان سلطه آشوریان در هزاره اول قبل از میلاد دارای مردمانی ساکن در آنجا وصاحب تمدن بوده است.
هزاران خدا در عهد قدیم مورد پرستش مردم بودند، مثلاً بابلیان خدای شمش و خدای مردوک و خدای انلیل را میستودند و آشوریان خدای شمش و خدای مردوک و بل و نینا را میپرستیدند و این خدایان را بر بلندی کوهها گذاشته و برایشان نیایش میکردند و حتی نام این کوهها بعد از گذشت ۲۷۰۰ سال، هنوز با نام آن خدایان آمیخته و عجین است.
مردوک خدای بابلی، در عهد بختالنصر بابلی و آشور بانیپال پرستیده میشده و قبل از ورود آشوریان به اورامان، مردم آریایی به نام کاسیها در اورامان مستقر بودند؛ نام خدای مورد پرستش آنها «کاژه» (Kazha) در سهمله (سطمله) و همچنین در نزدیک ییلاق زومیها باقی مانده و به نام قلهی کاژه (کهلوو کاژهی) معروف است. آشوریان در عهد آشور بانیپال و شلمنصر با هجوم به کوردستان که در آن دوره آن را کوردستان نمری (Namri) میگفتند و با تسخیر اورامان، آشوریان خدای کاژه را سرنگون کرده و خدای آشوری به نام مردوک را بر جای خدای کاسیها قرار دادند که متاسفانه مجسمه این الهه مردوک تا سال ۱۳۵۸ بر جا بود اما توسط جویندگان طلا از بین رفت. همچنین کاسیها خدای دیگری در منطقه اورامان داشتند که سوریاش نامیده میشد و بر روی کوه شاهو در شمال شمشیر فعلی گذاشته بودند.
اما مورخان و به ویژه باستان شناسان برای نگارش تاریخ تنها به یک مجسمه اکتفا نمیکنند و معتقدند باید دست نوشتهیا سند یا کتیبهای معتبر در این خصوص وجود داشته باشد. در همین خصوص و در منطقهی اورامانات در پالنگان، کتیبهای وجود دارد که مربوط به آشوریان است. اگر چه بعد مکانی بسیار کمی میان پالنگان و پاوه وجود دارد اما اینکه این کتیبه میتواند سندی بر مردوک باشد یا نه خود پاسخ تاریخ شناسان را میطلبد. همچنین مردم پاوه از کتیبهای در شاهو یاد میکنند که تاکنون دیده نشده است اما قدما و بزرگان پاوه معتقدند این کتیبه وجود دارد و حتی برخی ادعا کردهاند که آن را دیدهاند. اما اینکه این کتیبه در کجای شاهو وجود دارد خود پرسشی بیپاسخ است.
مجسمه مردوک در سال ۱۳۵۸ توسط جویندگان ناشناس طلا تخریب شد و آخرین بقایای آن هم در سال ۱۳۷۴ به طور کامل از بین رفت. این منطقه شاید توجه هر چه بیشتر باستانشناسان و مورخان را میطلبد تا گوشهای تاریک از تاریخ دیارمان را بازخوانی و ثبت کند. مردوک اگر چه از بین رفت اما میتوان با ساخت دوبارهی مجسمهاش آن را بازسازی کرد و به این ترتیب جاذبهای تاریخی به گردشگری منطقه افزود؛ اما مردوک همچنان پرسشی است که در هالهای از تاریخ نوشته نشدهی دیارمان پابرجاست.
نتیجه گیری :
هورامانات منطقه ای است از منظر فرهنگی تاریخی درهای است که از پالنگان شروع میشود و تا حلبچه عراق ادامه مییابد و همهی داشته های این منطقه را از معماری گرفته تا خوراک،موسیقی،آداب و رسوم سنت ها، ادبیات، شعر و…در بر می گیرد.
چون هورامانات در قسمت جنوب شرقی الهلال الخصیب قرار میگیرد بدون شک تاریخ سکونت آنها به برمیگردد به اولین انسانهای ساکن در کره زمین اما تاکنون هیچ پژوهش دقیق و همچنین مستندات خیلی قوی ای در جهت روشن شدن تاریخ باستانی خیلی دور این منطقه کشف نشده است.تنها از روی نامها و ریشه یابی زبان شناسی نامهای اماکن و روستاهای این منطقه و همچنین افسانه های باستانی بین النهرین روشن میگرد که این منطقه تا حدود ۷۰۰۰ سال سکونت گاه مردمی متمدن و یکجا نشین بوده است.
در پایان :
در این مقاله به گذشته های بسیار دور و باستانی هورامانات پرداخته شد؛ در قسمت بعدی به دوره متقدم تر میرویم یعنی از زمان کشف خط و اقوام بعدی ساکن در هورامانات که در خصوص آنها مکتوبات و مستندات قوی و قابل استنادی وجود دارد. و به این مسئله میپردازیم که آیا دین قدیمی مردم هورامانات زردتشتی بوده است یا خیر و به این سوال پاسخ خواهیم داد که ایا این درست است که میگویند زردتشت پیامبر ایران باستان هوامی زبان بوده است و همچنین به این مسئله میپردازیم که چرا تا حدود ۳۰۰ سال پیش مناطق وسیعی از غرب ایران از ریجاب گرفته تا ارومیه هورامی زبان بوده اند اما دیگر اثری از هورامی زبانها در این مناطق یافت نمی شود
نویسنده : هادی محمودی
کارشناسی ارشد تاریخ ؛ دانشگاه خوارزمی ۲۱ مرداد ۱۳۹۶

جهت مشاهده بخش دوم مقاله و منابع بر روی لینک زیر کلیک نمایید .