رنگآمیزی مناسک و آیینهای اورامان بر بوم نقاشی
گفتگو با یعقوب شجاعی؛

آیینها، مراسم و مناسک منطقه اورامان دستمایه آثار شاعران، نویسندگان، عکاسان و نقاشان بوده است.
آیینها، مراسم و مناسک منطقه اورامان دستمایه آثار شاعران، نویسندگان، عکاسان و نقاشان بوده است، بازتاب هنری شیوه و سبک زندگی ساکنان اورامان در آثار هنرمندان تا جایی است که عمده کارهای یک عکاس را دربرمیگیرد و یا یک نقاش به علت داشتن نگاه منطقهای به نقاش اورامی لقب دادهاند، یکی از همین هنرمندان «یعقوب شجاعی» است که به نقاش اورامی شهرت دارد، گفتگوی ما پیرامون آثار و تجربههای هنری این نقاش است که در ادامه میخوانید.
نقاشی را چه زمانی شروع کردید و چطور شد به این هنر علاقمند شدید؟
علاقهام به نقاشی برمیگردد به رفتنم به مدرسه و دوران ابتدایی، اما به طور جدیتر و شکلیافتهتر با ورود به دوره راهنمایی و مستقل شدن درس هنر و داشتن دبیر مجربی به نام آقای جباری – اهل آذربایجان غربی- علاقه من به این هنر بیشتر شد و درسهای زیادی از وی آموختم. در سال ۱۳۵۲ در بین دانشآموزان مقطع راهنمایی رتبه اول نقاشی را کسب کردم و تابستان همان سال همراه منتخبین سایر رشتههای هنری استان در مسابقات کشوری و در اردوی سراسری رامسر نیز شرکت نمودم که این مسابقات جهشی حسی و نقش بهسزایی در پیشرفت و علاقمندی من داشت.
در باره اولین اساتیدتان بگویید، چه کسانی مشوق شما بودند؟
اولین معلم من همان آقای جباری دبیر هنرسال اول و دوم راهنمایی ما بود، در مقطع دبیرستان معلمی برای هنر نداشتم ولی بعد از ورود به دانشسرای مقدماتی در سال ۱۳۵۷ با استاد «صابر معلم» هنرمند نقاش که دبیر هنر در دانشسرا بودند آشنا شدم. در همان زمان علاوه بر آموزش نقاشی به خوشنویسی هم علاقمند شدم، چون ایشان خوشنویس برجسته استان کردستان بود که بعدها رییس انجمن خوشنویسان استان کردستان از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۵شدند.
بعد از اتمام تحصیل در سال ۱۳۶۰به عنوان معلم ابتدایی چهار سال در مدارس «باینگان» و «ثلاث باباجانی» مشغول تدریس بوده و در سال ۱۳۶۴ در دومین کنکور بعد از انقلاب در رشته نقاشی دانشگاه هنر اصفهان پذیرفته شدم و در طی چهار سال حضورم در این دانشگاه در کنار اساتیدی مانند مرحوم استاد دکتر جواد حمیدی، استاد محمد جعفر ابراهیمی و استاد ذبیحی در نقاشی، مرحوم حبیباله فضائلی در خوشنویسی و مرحوم جعفر روحبخش در چاپ دستی بسیار آموختم و بهرهها گرفتم.

آثارتان را در چه نمایشگاههایی شرکت دادهاید؟
تاکنون سه نمایشگاه انفرادی از آثارم در شهرهای مختلف برگزار کردهام. نمایشگاه نقاشی در تکیه معاونالملل کرمانشاه (۱۳۷۹)، نمایشگاه نقاشی در مشهد ۱۳۸۱ و نمایشگاهی در پاوه که مورد استقبال خوبی قرار گرفت.
سال گذشته نیز به مناسبت سالگرد بمباران شیمیایی حلبچه یکی از تابلوهای خود را با نام یادمان حلبچه به موزه شهداء این شهر اهداء نمودم که ازآن استقبال شد و تصمیم دارم در آینده نزدیک نقاشیهایم را در شهرهای هولیر، سلیمانیه و حلپجه برای بازدید عموم به نمایش بگذارم.

به عنوان کسی که چند سال نقاشی تدریس کردید وضعیت آموزش چگونه است و آیا هنوز تدریس میکنید؟
از سال ۱۳۷۰ در کانون فرهنگی هنری آموزش و پرورش کلاسهای آموزش نقاشی را راهاندازی نمودم و دانشآموزان زیادی در این کلاسها آموزش دیدهاند که بعضی از آنان، به دانشگاههای هنری راه یافتهاند و این کلاسها تا زمان بازنشستگیام در آموزش و پرورش ادامه داشت. در کنار این نیز سه دوره کلاسهای ضمن خدمت هنر برای معلمان برگزار کردهام و هم اکنون شاگردانی دارم که بهصورت خصوصی با آنان کار میکنم.
به نظر من هر هنرمندی تا پایان عمر نیازمند آموزش و یادگیری است و من هم از این قاعده مثتثنی نیستم و سعی کردهام از طریق بازدید از نمایشگاههای نقاشی در شهرهای تهران، سنندج، کرمانشاه و تبریز و مطالعه منابع هنری و استفاده از دنیای مجازی با آثار و مطالعات سایر هنرمندان نقاش کشورم و هنرمندان دنیا آشنا شده و معلومات خود را گسترش دهم.
وضعیت آموزش هنر نقاشی به دو گونه رسمی و غیر رسمی است. آموزش رسمی که همان کلاسهای هنر دوران تحصیل است که ره به جایی نمیبرد و آموزش غیر رسمی در موسسات و کانونهای فرهنگی هنری بخش خصوصی، که در قبال دریافت شهریه تعهد بیشتری در آموختن به هنرآموز دارند و آمار بهتری از خروجی این کلاسها دیده میشود.
بیشتر در چه سبکی نقاشی میکشید؟
سبک نقاشیام آبستره با نگاهی به طبیعت، آئینها و مردم منطقه هورامان است. بر این اساس من ازترکیب تکنیک آبستره و مدرنیسیم (نگاه به درون) و نگاه به بیرون برای نشان دادن زمان و طبیعت و دردها و آلام مردم خود استفاده میکنم و مانند بیشتر هنرمندان کُرد معتقدم اگر هنر و انسانیت آینه یکدیگر نباشند هر دو خواهند مرد و باید هنرمند از زمانه و مردم و آیینها و طبیعت و ضرورتها بگوید.

از نقاشان کُرد چه کسانی را بیشتر میپسندید و وضعیت نقاشی در مناطق کُرد نشین را چطور ارزیابی میکنید؟
از قدما میتوان از«عبداله خان ناهید» نقاش نامی کُرد نام برد، اینک چهار تابلو از آثار او در کنار تابلوهای کمالالملک در مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود. همچنین آثار ناهید نیک پی و آقای شیرزاد از نقاشیهای مورد پسندم هستند. «هادی ضیاء الدینی» را زیاد دوست دارم.
وی با برپایی نمایشگاههایی توان و قابلیت نقاشی کردستان را تبلور ساخت. از دیگر نقاشان نیز مهدی ضیاء الدینی، فردین صادق ایوبی، محیالدین خدارحمی -که با هم در دانشگاه هنر اصفهان نقاشی خوانده ایم- عثمان نیک منش، احمد خلیلی فرد، لاله یزدان جو، ستاره حسینی و فریبا عباسی و… که همگی فارغ التحصیل دانشکدههای هنر هستند نیز میتوان اسم برد.
همگی این هنرمندان با عشقی پرشور به آب و خاک و مردم تمامی آنچه را که در دانشکدههای هنری کشور آموخته بودند به میان مردم کردستان و جوانان مشتاق آوردند. در کل نقاشی در مناطق کردنشین هم از نظر کیفی و هم کمی وضعیت مناسب و قابل قبولی دارد.
و حرف آخر:
درست است ما به عنوان یک ایرانی و یک کُرد از تاریخ هنری غنی و پرباری برخورداریم اما باید بپذیریم دورههای تاریخی غیر قابل برگشت اند، گذشتگان ما وظیفه خود را به نحو احسن انجام داده اند، اینک وظیفه ماست راه آنان را ادامه دهیم.

متاسفانه در هنر و صنعت و تکنولوژی گذشته غرب آینده ماست و آینده غرب گردباد پست متافیزیک و شبحی است که می رود جهان را در برگیرد. لذا باید به هوش باشیم و در بازیهای فرمالیستی گرفتار نشویم و از تاریخ بیاموزیم هنر ما برای انسانیت و انعکاس سرزمین هنر پرورمان باشد. همه آرزوهای من در نقاشی و هنر است و تا لحظهای که زنده باشم دوست دارم نقاشی را ادامه دهم.
گفتگو از الناز حسینی