پیرخضر شاهو : خاندانش و عشیره اِناخی
در این مقاله همچنین به نسب شناسی مردمان ساکن در روستاهای نوریاب؛ منصورآقایی؛ هیروی؛ وراء؛ تازه آباد؛ ده سور و سریاس و همچنین خاندان های بزرگ ولدبیگی و رستم بیگی و قبادبیگی ساکن در شهرستانهای جوانرود و پاوه پرداخته می شود که در اینجا جا دارد به پاس زحمات کاک محمد رشید امینی بابت وقت گرانبهای خود و همچنین اطلاعات مفید و اسناد و مدارک قدیمی ای که در این مدت در اختیار بنده گذاشتند؛ از ایشان تشکر نمایم.
اهمیت پرداختن به شخصیت پیر خضر شاهو چیست ؟
تاریخ دانشی است که در یک جهت به بازشناسی هویت فعلی یک ملت یا یک قوم با توجه به پیشینه و گذشته تاریخی آن مردم می پردازد و در این بین باید تنها به حوادث و شخصیت هایی پرداخته شود که تاثیری عمیق در سرنوشت آیندگان داشته اند .
دکتر سوران کردستانی پزشک؛ حقوق دان؛ مترجم؛ جامعه شناس؛ مردم شناس؛ زبانش شناس؛ فیلمساز و محقق برجسته تاریخ کُرد و کردستان دانشگاه تهران؛ در طی تحقیقی جامع که از تاریخ و گذشته مردمان کُرد خاورمیانه داشته است؛ از بررسی تاریخ کُرد و کردستان و تراجم احوال شخصیتهای علمی و اجتماعی کردستان؛ به این نتیجه رسیده است که در میان کُردان خاورمیانه؛ ۸ خاندان زیر پرنفوذ ترین خاندان ها در تحرکات سیاسی و اجتماعی و مدنی کُردها بوده و هستند که تاثیر عمیقی در آیندگان به جا گذاشته اند :
یکم | خاندان مردوخی |
دوم | خاندان نقشبندی |
سوم | خاندان بارزانی |
چهارم | خاندان برزنجی |
پنجم | خاندان پیر خضر شاهویی |
ششم | خاندان پاشایان بابان |
هفتم | خاندان بنی اردلان |
هشتم | خاندان میران سوران |
همانطور که مشاهده می شود پنجمین خاندان مشهور کُردان خاورمیانه خاندان منتسب به “پیر خضر شاهو” است که امروزه بسیاری از طایفه های کُردستان خصوصا طایفه سادات حسینی؛ طایفه شیخ کمال حسینی و طایفه بزرگ پیرخدری در سلیمانیه عراق و بانه و سقز و بوکان و … ؛ سرسلسله خود را به “پیرخضر شاهو” می رسانند .
نفوذ معنوی کسانی که نسب خود را به “پیر خضر شاهو” می رساندند تا جایی بود که به عنوان مثال شیخ کمالالدین حسینی نقشبندی به واسطه نفوذ روحانی و معنوی ای که در نزد مردم کُرد ترکیه به واسطه مشروعیتی که از طریق رساندن نسبش به پیرخضر شاهو داشت؛ توانست مردم کُرد ترکیه را برعلیه ارتش روسیه بسیج کند و در شهر قارص ترکیه در جنگهایی که درسال ۱۲۹۴ قمری به عنوان جهاد علیه روسیه انجام داد پیروزهایی بر ارتش تزاری روسیه بدست آورد .
یا مثلا سید احمد بیگ جاف که حدود ۳۵۰ سال پیش در منطقه جوانرود مستقر شد به واسطه قدرت روحانی و معنوی ای که مردمان آن زمان برای او به واسطه نسبش که به پیرخضر شاهو می رسید؛ قائل بودند توانست هم مقام روحانی و هم ریاست ایل جاف را برعهده بگیرد و توانست به عنوان اولین حاکم جاف منطقه جوانرود در استان کرمانشاه برگزیده شود و سپس با پشتیبانی ای که از مردم جاف بدست آورد در طی چند درگیری و جنگ با حکام وقت توانست اقتدار خود را بر منطقه جوانرود و همچنین مناطقی از شهرزور و حلبچه عراق مستولی گرداند.
اما امروزه مهمترین طایفه و خاندانی که نسب خود را به پیرخضر شاهو می رسانند؛ مردمان کُرد ایناقی (در زبان کُردی عشیرتِ اِناخی یا عشیره اِناخی) هستند که البته جمعیت خیلی زیادی هم دارند که در ایران از جوانرود تا پاوه و در عراق از حلبچه تا سلیمانیه پراکنده هستند و همچنین جمعیت فراوانی از مردم اِناخی در استان اربیل کردستان عراق و همچنین در استان ارزروم ترکیه ساکن هستند.
اما آیا اصلا شخصیتی به نام پیرخضر شاهو وجود داشته است و اگر وجود داشته است پیرخضر شاهو کیست و آیا خاندان هایی که امروزه نسب خود را به پیرخضر شاهو می رسانند ادعایشان حقیقت دارد ؟
در ابتدا نتایج تحقیقات برجسته ترین محققان و همچنین اسنادی که در خصوص این شخصیت تا به حال کشف شده است را شرح می دهم و در پایان نتیجه گیری خود را در خصوص وجود و شرح حال این شخصیت و همچنین ادعاهای خاندانهایی که نسب خود را به پیرخضر شاهو می رسانند و ساکن در کردستان و کرمانشاه و عمدتا پاوه و جوانرود هستند را به بیان میکنم .
آیا شخصیتی به نام پیرخضر شاهو وجود تاریخی داشته است ؟
در این خصوص مهمترین سندی که در کتب تاریخی از “پیرخضر شاهو” در دسترس می باشد؛ بدین شرح است:
علامه ملا ابوبکر مصنف چوری از دانشمندان کُرد اواخر قرن دهم در کتاب سراج الطریق به نقل از کتاب جامع الکرامات در این خصوص مینویسد : (((سید محمد زاهد که در این زمان مشهور به پیر خضر شاهو است، از نبیره علی بن موسی الرضا میباشد، وقتی که از زیارت مکه به کُردستان (اواخر قرن ششم هجری) بازآمده از گنجویه (که اکنون شاهو نام دارد) میگذرد و مدت کمی در آنجا اقامت میکند؛ سید محمد به جهت پرهیزکاری و وارستگیش به «زاهد» مشهور گردیده و نیز به سبب کثرت و برجستگی خدماتش نسبت به دین اسلام و مجاهداتش در راه اعتلای این آیین جاودانه، به «ظهیرالدین» اشتهار یافتهاست))).
ماموستا عبدالکریم مدرس (Mela Ebdulkerîm Muderrîs) ؛فقیه، مفسر، محقق، مترجم و شاعر معاصر کُرد عراقی که برای محققان و دانشمندان عرب و عجم، کرد و ترک؛ در اغلب کشورهای اسلامی به ویژه حوزه عراق، ایران، ترکیه، سوریه، عربستان، اردن و کشورهای حاشیه خلیج فارس شناخته شده است و حتی در اقصی نقاط جهان اسلام همچون اندونزی و نیز الجزایر و پاکستان مشهور است پس از تحقیقی جامع که درباره پیرخضر شاهو داشته است شخصیت پیرخضر را حقیقی دانسته اما بسیاری از داستانهای منتسب به وی را اغراق آمیز دانسته و درباره پیرخضر؛ و وجه اشتهار وی به «شاهو» مینویسد:
(((میژووی هاتنهکه به روونی دیار نیه، بهلام به گویره ههندی بهلگه وهکوو ئهوه ئهلین: موریدی شیخ عومهری سهروردی بووه، ئهویش له میژووی شهشصهد و سی و دووی کوچیدا له جیهان دهرچووه و ههروهها هاوچهرخی ئهمیر مقربالدین بووه که فهرمانداری بهره سنه و کرماشان بووه له چهرخی سهلجووقییهکاندا .. ئهبی میژووی هاتنی زاهید بو کوردستان له دهوروبهری شهشصهدی کوچی تا شهشصهد و چلدا بووبیت.. جا کاتی ئهبیسن سهایدی له شیوه دهرویشدا هاتووهته پاوه و قهرهبالغی لی گرد بووهتهوه، ههندی کاری نابار دهماودهم ئهبیسن.. قازی دلگران ئهبی و ههوال ئهدا به میر مقربالدین. ئهویش فهرمان ئهدا ئاگریکی گهوره ئهکهنهوه و ئهلین به سهاید محهممهد زاهید: برو ناو ئهو ئاگره! ئهویش ناترسی و ئهچیته ناو ئاگرهکه و پاش ماوهیهک به ساغی دیته دهرهوه. جا ئهمیر مقربالدین ئهلی: من شا نیم و تو شایت! باوهری پی پهیدا ئهکات و دلپاکی و راستییهوه ئهبی به مورید و خوشهویستی و دییهکی مولکی خوی ئهبی له ناحیه کورهوه له کوماسیاندا به ناوی قوتلووئاوا وهقفی ئهکا لهسهر سهید محهمهد و نهوهکانی و سهاید محهمهد زاهد لهو شوینهدا دادهمهزریت. ئهلین: بویه ئهم سهاید محهمهده به پیرخضر ناوبانگی دهرکردووه، چونکه دوای ئهوه خراوهته ئاگرهکهوه، لیی دهرچووه و ئاگرهکه کوژاوهتهوه له شوینی ئاگرهکهدا گیای سهوزیان دیوه)))
ترجمه فارسی :
(((زمان دقیق مهاجرت سید محمد به کردستان روشن نیست، اما بر اساس مدارکی چند در این ارتباط، از جمله آنکه گویا وی مرید شیخ عمر سهروردی بوده و او نیز در ۶۳۲ هجری قمری وفات یافته، و همچنین از آنجا که سید محمد معاصر امیر مقربالدین والی سنندج و کرمانشاه بوده و در عصر سلاجقه میزیسته، بنابراین شواهد و قرائن، میبایستی زمان آمدن سید محمد به کردستان در حوالی سال ۶۰۰ هجری قمری اتفاق افتاده باشد.. بدینسان، زمانی که سید محمد در هیئت درویشی به پاوه وارد میشود، عدهای در اطراف وی جمع میشوند و بعید نیست که درباره او غلو کرده باشند؛ این ماجرا به سمع قاضی شرع میرسد و او نیز امیر مقربالدین را در جریان این امر قرار میدهد.امیر فرمان میدهد که آتشی بزرگ برافروزند و سید محمد را به رفتن به میان آتش فرمان میدهد. سید محمد بیتأمل به میان آتش میشتابد اما در کمال تعجب ناظران، پس از مدتی از میان آن آتش سوزان به سلامت بیرون میآید. امیر مقربالدین با دیدن این منظره، به او میگوید: من شاه نیستم، شاه اوست؛ لذا مقام رفیع معنوی وی را باور میکند و در نهایت دلپاکی و صداقت به او سر میسپارد و یکی از روستاهای ملکی خویش را در ناحیه کرهوز در منطقه کوماسی موسوم به قتلوآباد بر سید محمد و اولادش وقف میکند و همازینرو، سید محمد در آن مکان رحل اقامت میافکند. گویند: از آنجا که سید محمد به سلامت از آتش بیرون آمده، و پس از خروج وی از آن شعله سوزان، آتش خاموش شده و در همان مکان سبزه روئیده؛ به همین مناسبت، سید محمِد به «پیرخضر» مشهور گردیدهاست.)))
علت نفوذ معنوی شخصیت پیرخضر شاهو در طول تاریخ در میان کُردها چه بوده است ؟
سید عبدالصمد توداری در کتاب نورالانوار، رشته نسبی سید محمد زاهد را به این شرح ذکر میکند: «اعلم ان الحضرت الزاهد الشیخ سید محمد الملقب بظهیرالدین المشهور به پیر خضر .. و هو ابن السید محمود مدنی، و هو ابن السید شیخ جعفر، بن شیخ حسین، بن سید محمود الینبوعی الملقب بالعاصم، بن سید رحمهالله المدعو بالعارف بالله، بن الشیخ موسی المعروف بالداعی الی الله، بن شیخ حسین الملقب بالصامت، بن سید هلال، بن سید محمد الملقب بالخلف لخلافته علی الناس فی زمن والده، ابن السید شیخ منهال، بن سید ماجد، بن سید عبدالرحیم صاحب معارف الطبیه، بن سید قاسم، بن شیخ ادریس، بن سلطان جعفر بن الامام علی نقی رضی الله عنهم اجمعین».
بر اساس این شجره نامه؛ سید محمد زاهد مشهور به پیرخضر شاهو پسر سید محمود مدنی است که در حوالی سده ششم هجری قمری و در عهد سلاجقه به کردستان مهاجرت نمودهاست و نسب او در ۲۷ نسل قبل به حضرت علی بن ابی طالب خلیفه چهارم اهل سنت و امام اول شیعیان میرسد که مذهب شافعی داشته و از فرزندان فاطمه و علی (رضی الله عنهما) و هم از دودمان ابوبکر صدیق (رض) خلیفه اول اهل سنت است؛ زیرا که سلسله او به جعفر پسر علی النقی (رض) و برادر حسن عسگری (رض) و نواده حضرت علی ابن موسی الرضا (رض) میرسد که از آنجا به جعفر بن محمد صادق (رض) که او از مادر به قاسم بن محمد و از او به ابوبکر صدیق (رض) خلیفه اول و یار غار پیامیر اکرم(ص) میرسد.
همانطور که از این سند بر می آید سید محمد زاهد مشهور به پیرخضر شاهو (در زبان کُردی پیرخدرشاهو و گاهی پیر خِوری شاوَه) که در اواخر قرن ششم از مکه به سمت ولایت جبال آمد و در دامنههای کوه شاهو سکنی گزید و به جهت اینکه نسبش در ۲۳ نسل قبل از سمت پدر به حضرت علی (رض) و از سمت مادر به حضرت ابوبکر (رض) میرسد از همان ایام مورد احترام اهالی کردستان بوده و امروزه سرسلسله بسیاری از طایفههای پرنفوذ و مشهور کردستان به او میرسد.
در حقیقت به این علت که تا قرن ششم و عهد سلاجقه مذهب رسمی ایران اهل سنت بوده و تقریبا اکثریت مردم ایران و تحقیقا صد در صد مردم کُرد مسلمان در آن زمان بر مذهب اهل سنت بوده اند و این شخصیت در آن زمان که وارد کردستان شده از دو جهت به دو نفر از چهار شخصیت برجسته اهل سنت (خلیفه اول و خلیفه چهارم اهل سنت) منتسب می گردید؛ به این دلیل از همان بدو ورودش نفوذ معنوی و روحانی فراوانی در میان مردمان کُرد آن زمان بدست آورد و آوزاه اش در میان مردمان کُرد سایر مناطق نیز پیچیده شد .
تا جایی که داستان های غلو آمیزی درباره او بعدها ساخته شد و به عنوان مثال مؤلف نورالانوار شفاهیات مردم قدیم پاوه را در خصوص پیر خضر شاهو چنین شرح می دهد:
(((حضرت پیرخضر العاصمی الرضوی الحسینی.. بواسطه اینکه بر چشمه شاهو گیاه برای بقرهاش در زمستان سبز شد، مشهور به پیرخضر شد و اول کسی در اکراد که برایش ترجمه لفظ شیخ به پیر کردند او بود و مناقبش بیشمار است. از آن جمله اینست که وقتی از مدینه منوره قدم به ولایت اکراد نهاد، در پایگلان که در آن وقت دارالحکومه بود، ساکن شد.
قاضی محمد نجیب به امر حکومت محل که امیر مقربالدین بود، مأمور از طرف انگیانو بود با او بنای انکار نهاد تا بالاخره در کوه شاهو که گنجویه نام داشت، زمستانی حبسش کردند. بعد از اواسط بهار دیدندش به سلامت بر چشمهای که به کانی پیرخضر مشهور است، مشغول عبادت است. بازش آوردند بر تل الارض او را به میان آتش مؤجج بزرگ انداختند. بعد از هفتهای دیدند که مغشی به نور است. پس تل الارض به تل النور موسوم شد. الانه در زبان کردی مشهور به تلی نور است.
بعد امیر مقربالدین قریه قتلواآباد در محل کرهوز که محدود به حدود اربعه است، خرید. به صورت وقفیت بر پیرخضر و اولاد و احفادش داد. به قتلوآباد مشهور بود تا زمانی که پیرخضر فوت کرد. پس چون حضرت پیرخضر در آن روز یک فرزندی دیگر خدا به او عطا فرمود، نامش محمد نهادند و ملقب به پیرخضر (ثانی)ش نمودند و تا بیست و چهار سال در آنجا اقامت فرمود قتلوآباد مشهور به پیرخضران شد. پس الف و نون در لفظ پیرخضران برای تثنیه است … بدانکه همان سید محمد که در روز فوت پیرخضر تولد یافت و تا بیست و چهار سال در قریه پیرخضران اقامت کرد، در خدمت پیرعبدالله فرزند بزرگ پیرخضر و پیرالیاس برادرش خواند. پس مشهور به خضر گردید. به صوب افشار هجرت کرد و قریه صفاخانه را تحصیل کرد.. این پیرخضر ثانی در صفاخانه مدفون است و سادات صفاخانه از اولاد اویند.)))
نتیجه گیری
طبق مستنداتی که ذکر گردید و تحقیقات دقیقی که دانشمندان برجسته ای نظیر ملا ابوبکر مصنف چوری؛ سد عبدالصمد توداری و عبدالکریم مدرس و … انجام داده اند؛ شخصیتی به نام پیرخضر شاهو قطعا وجود تاریخی داشته است (البته غلوهای زیادی در خصوص این شخصیت صورت گرفته است نظیر از آتش سوزان زنده بیرون آمدن و نورانی بودن و …).
قطعا تا قرن ششم بسیاری از مردم کُرد که در دامنه های سلسله کوه شاهو زندگی می کردند با وجود مسلمان شدن؛ به علت صعب العبور بودن این خطه و نیامدن عالمان علوم اسلامی از سایر بلاد اسلامی هنوز با مفاهیم دین اسلام به خوبی آشنا نشده بودند و این شخصیت مجاهد و دانشمند که نام اصلی او سید محمد زاهد بود و در مدینه و مکه تحصیل کرده بود و سپس به بغداد رفته و در مکتب شیخ عمر سهره وردی بوده است و در بغداد تحصیل و تدریس و زندگی می کرده است؛ در آن زمان امکانات و رفاه و راحتی زندگی در بغداد را رها کرده و در راه گسترش و تفهیم مفاهیم دین اسلام با گنجینه ای از علوم و معارف اسلامی به کردستان وارد شده و به بیان مفاهیم دین اسلام برای مردم ساکن در روستاها و دیه های واقع در دامنه های کوه شاهو پرداخته است و به ظهیرالدین(به معنای یاور و آشکار کننده دین) مشهور شده است و قطع به یقین افراد زیادی توسط این شخص به دین اسلام گرویده اند.
سید محمد زاهد پس از اندک مدتی؛ محبوبیت فراوانی در میان مردم کُرد کسب کرده و نفوذ معنوی فروانی در میان کُردها بدست آورد تا جایی که به دلیل علاقه مردمان کُرد به او دیگر به زادگاه خود در حجاز و مکه بازنگشت و در کردستان ماندگار شد که سکونت گاه اولیه او قسمت های جنوبی رشته کوه شاهو بوده و در جایی نزدیک کامیاران کنونی در منطقه ای که کنار قله ای بوده اقامت کرده که این قله بعدها به واسطه نفوذ معنوی و روحانی او قله پیرخضر نام گرفت و با طایفه ای از کُردان ساکن در تخت زنگی وصلت کرده که بعدها اولاد و فرزندان او با نام خاندان سادات حسینی مشهور شده که بعدها از این نسل بزرگترین علمای مناطق کُردنشین بوجود آمدند و در منطقه ای در مجاورت تخت زنگی ساکن شده و بعدها این منطقه روستای لون سادات نام گرفت (به معنای محل سکونت سادات) که البته بعدها خاندان برزنجه از عراق مهاجرت کرده و در این روستا ساکن شده و با خاندان سادات حسینی درهم آمیختند.
سپس سید محمد زاهد در راه تبلیغ و مجاهدت در راه دین به قسمت های شمالی تر رفته و در نزدیک جایی که امروزه جوانرود نام دارد؛ مدتی ماندگار گردید و به بیان مفاهیم دین اسلام پرداخته و در آنجا نیز با طایفه ای دیگر از کُردان وصلت نموده و صاحب فرزندی به نام سید شمامه گردید و بعدها خاندان بزرگی از این فرزند او پدید آمده که تا قرن نهم نفوذ معنوی فراوانی بر ایل جاف داشتند که بعدها طایفه بزرگی با نام خاندان ایناقی(اِناخی) از این فرزند او به وجود آمدند.
سپس سید محمد زاهد در مسیر تبلیغ و تشریح مفاهیم دین اسلام به پاوه آن زمان آمده و استقبال فراوانی از او شد و عده بسیاری در اطراف او جمع شده و داستانهای بسیاری در این زمان درخصوص کرامات او توسط مردم پاوه نقل می گشت و بعد از اینکه او به پایگلان رفت؛ در این زمان کار او بسیار بالا گرفته بود و پیروان و مریدان فراوانی پیداکرده بود و در نتیجه محبوبیت و گرایش مردم زیادی به او؛ موجب ترس حکومت شده و در این زمان امیر مقرب الدین فرمانروای گنجویه (نام قدیم شاهو) با امر حکومت او را دستگیر و زندانی کرده و قصد از میان برداشتن او را داشت که بعلت نفوذ روحانی فراوانی که در میان مردم کُرد پیدا کرده بود از این کار منصرف شد و تصمیم گرفت که اورا در جایی ثابت ساکن گرداند و دیگر اجازه مسافرت به او ندهد که در نهایت او را در روستای قتلوآباد (واقع در مریوان کنونی) ساکن می گرداند که بعدها این روستا به واسطه نفوذ معنوی و روحانی سید محمد زاهد؛ شهرت او را که پیرخضر نام داشت بر نام این روستا نهادند که امروزه این روستا پیرخضران نام دارد و در شهرستان مریوان قرار دارد .
در خصوص شهرت سیدمحمدزاهد که پیرخضرشاهو است داستانهای اغراق آمیز ساخته شده قطعا نادرست می باشد و شهرت او بی شک به این سه دلیل بوده است :
- پیر در زمان های قدیم در میان کُردان به اشخاص عالم و روحانی میگفتند (نظیر پیرشالیار و پیر میکائیل و …)
- خضر به علت انکه سید محمد شخصیتی مذهبی و روحانی و از اولاد پیامبر(ص) بوده است و این گونه اشخاص در گذشته به واسطه محبتی فروانی که به پیامبراکرم(ص) داشتند غالبا لباس سبز رنگ می پوشیدند (زیرا اعتقاد داشتند که پیامبر رنگ سبز را دوست داشته و همچنین دیده شده که پیامبر(ص) هنگام طواف کعبه لباس سبز میپوشید؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص:۳۵۰) و به این دلیل مشهور به پیرخضر (پیرسبز پوش) شده است.
- شاهو نیز به این دلیل که مسیر مسافرت و مجاهدت او روستاها و شهرهای واقع در دامنه های رشته کوه شاهو بوده که از تخت زنگی در کامیاران شروع شده و تا پیرخضران در مریوان ادامه داشت؛ بوده است و در این مناطق شهرت پیداکرده است .
از اینرو وجه تسیمه پیر خضر شاهو برای سید محمد زاهد به این جهت است : “عالِمِ سبزپوش شاهو”
مسیر حرکت و مسافرت پیرخضر شاهو؛ در راه تبلیغ و ارشاد مردم :

دامنه های قله پیرخضر شاهو بلندترین قله کامیاران که سکونت گاه ابتدایی و آغاز و شروع حرکت پیرخضرشاهو بوده است :

روستای لون سادات در کامیاران؛ سکونت گاه اولیه سید محمد زاهد(مشهور به پیرخضر شاهو) و محل سکونت خاندان سادات حسینی :

روستای قتلوآباد(پیرخضران مریوان)؛ آخرین سکونت گاه و آرامگاه سید محمد زاهد(مشهور به پیرخضر شاهو):

مهمترین خاندانهایی که نسب آنها به سید محمد زاهد یا همان پیرخضر شاهو می رسد؛ طبق قباله های قدیمی و تحقیقات و مستندات فراوان به صورت قطع این خاندان ها هستند:
- خاندان سادات حسینی ساکن در روستای لون سادات (واقع در شهرستان کامیاران کنونی)
- خاندان معروف شیخ کمالالدین حسینی
- خاندان های زیر مجموعه سید احمد بیگ جاف
در خصوص دسته اول و دوم اطلاعات فراوانی وجود دارد (حتی در خصوص دسته اول یعنی خاندان سادات حسینی ساکن در روستای لون سادات یک مستند توسط صدا و سیمای مرکز کردستان ساخته شده است)؛ اما در خصوص دسته سوم با وجود اطلاعات و مستندات فراوان تا کنون این اطلاعات تجمیع و به صورت یک تحقیق ارائه نشده است؛ بنا براین کمی به دسته سوم میپردازم .
میتوان گفت که مشهورترین نواده پیرخضر شاهو “سید احمد بیگ جاف” است که هم مقام روحانی و هم ریاست ایل جاف را برعهده داشته است.
شجره نامه سید احمد بیگ جاف بدین شرح است :
(((سیداحمدبیگ جاف تا سیدمحمدزاهد مشهور پیرخضر شاهو عبارت است از سیداحمد ابن سید علی ابن سید ایناق ابن سید ناهم ابن سید سالار ابن سیدجمال ابن سید یعقوب ابن سید رستم ابن سید عیسی ابن سیدپیره ابن سیدحسین ابن سیدشادمان ابن سید الیاس ابن سید شبلی ابن سیدگلشن ابن سیدشمامه ابن سیدمحمد زاهد المعروف بالپیرخضر شاهوی)))
سید احمد بیگ جاف حدود ۳۵۰ سال پیش در منطقه ای که امروزه جوانرود نام دارد؛ زندگی می کرد و در چند درگیری و جنگ با حکام وقت توانست اقتدار خود بر منطقه جوانرود و همچنین مناطقی از شهرزور و حلبچه عراق مستولی گرداند. و سپس برادر خویش یاراحمدبیگ جاف را به عنوان حاکم مناطق جاف مرادی (حلبجه و شهرزور کردستان عراق) و فرزندش رستم بیگ را هم رئیس ایل جاف جوانرود نمود و هر کدام از اولاد خود را بر مناطق مختلف مستقر و ریاست منطقه را به پسر ارشدش رستم بیگ «به عنوان اولین وکیل جوانرود» عطا کرد.
سید احمد بیگ جاف ۱۱ پسر داشت که ۶ پسر او مشهورتر از سایر فرزندان او هستند که عبارتند از:
رستم بیگ ؛ قباد بیگ ؛ منوچهر بیگ ؛ ولد بیگ ؛ امیر خان ؛ خالد آقا
- پسر ارشدش رستم بیگ «به عنوان اولین وکیل جوانرود» است که عشیره رستم بیگی جوانرود (بیگزادگان جوانرودی) اولاد رستم بیگ میباشندکه ریاست عشیره رستم بیگی جوانرود تا حدود ۳۰۰ سال بعد از رستم بیگ تا زمان فوت محمد بیگ وکیل جوانرود در سال ۱۳۶۳ ادامه یافت.
- امیر خان سرسلسله بیگ زادگان منصور آقایی است.
- خالد آقابیگ سرسلسله بیگ زادگان هیروهای و نوریابی و ورایی میباشد.
- منوچهر بیگ سر سلسله بیگ زادههای تازه آباد و ده سور جوانرود میباشد.
- ولد بیگ سر سلسله خاندان ولد بیگی است .
- قباد بیگ سرسلسله خاندان قبادی است.
طوایف نامبرده درگذشته با نام جد سیداحمدبیگ که سیدایناق نام داشت؛ به عنوان ایناقی(در زبان کردی عشیرَتی ایناخی یا عشیره اِناخی) شناخته میشدند که باگذشت زمان هرکدام هویتی جداگانه پیدا کردند و دیگر امروزه به آنها ایناخی گفته نمی شود و تنها به فرزندان سید علی فرزند سید ایناق امروزه اناخی گفته می شود که امروزه ساکن روستای سریاس (مابین تازه آباد و شمشیر) هستند.
سند ارزشمند و مهم مربوط به ۳۳۱ سال پیش که اکنون این سند در روستای نوریاب است که در این سند به دو نکته مهم اشاره میشود که اولا خالد آقا که جد اعلای مردم روستای نوریاب است قسمتی از زمینهای نوریاب کنونی را از یکی از اهالی محلی خریداری کرده است و دومی اینکه در پارگراف سوم این سند اشاره می شود که خالد آقا فرزند سید احمد بیگ جاف است .

شجره نامه مهمترین خاندانهای منتسب به سید محمد زاهد مشهور پیرخضر شاهو :

در پایان ذکر این نکته را لازم میدانم که اگر مثلا به فرزندان “سید محمد زاهد” یا همان “پیرخضر شاهو” در شجره نامه های خاندان اِناخی(ایناقی) نگاهی بیاندازیم شکی وجود ندارد که بسیاری از فرزندان ماقبل سید ایناق امروزه باید نسل زیادی از آنها به جا مانده باشد و امکان دارد خاندانهای دیگری (مثلا خاندان بزرگ پیرخدری در شهر سلیمانیه عراق و یا خاندان خضری ساکن در شهرهای سقز و بانه و بوکان ایران) نیز قباله های قدیمی یا مستندات مهمی در خصوص پیر خضر شاهو و نسب شناسی خاندانهای خود داشته باشند؛ اما بعلت اینکه با توجه به پیگیری های بنده تا کنون هیچ مستندات قابل قبولی در دسترس اینجانب قرار نگرفته است؛ نمی توانم اظهار نظری در خصوص صحت ادعاها و نسب شناسی این خاندانهای مشهور داشته باشم .
نوسنده : هادی محمودی
۲۴/۰۴/۱۳۹۷
