بررسی تاریخی ومعرفتی واژه هورامان
در بلندترین نقطه کوهستان شاهو دهانه هایی وجود دارد که در گویش محلی به آنها نور می گویند وبی شک زمانی دهانه آتش فشان بوده است. هنگامی برای اثبات این فرضیه شروع به کاوش نمودم سنگ های آذرینی را یافتم که از بقایای همان آتش فشان می باشد.
مطالب فراوانی از کارهای تحقیقی و پژوهشی توسط افراد خبره وآگاه داخلی وخارجی درباره اورامان نگاشته شده است؛ همچنین آثار و گفتار نویسندگان و علاقمندان بومی به فراخور تواناییشان دراین راستا نوشته شده و این افراد اعمال نظر ودیدگاهای خود را ارائه نموده اند. البته این خود یک واقعیت است که من اورامانی از هرکسی دیگری بهتر وبیشتر منطقه اورامانات را می شناسم، حال اگر توانایی آن را نداشته باشم که از دیدگاه علمی وپژوهشی آن را به دیگران منتقل دهم، حد اقل می توانم همانند علاقمند بومی آنچه را که سالهاست درباره آن شنیده ودیده ام ، باآمیخته ای از تجربیات آزموده شده به رشته تحریر درآورم وتقدیم حضور علاقمندان نمایم. امید است بتوانم نکات مبهم وتحریف شده در مورد جغرافیا واسامی اماکن این دیار اهورایی را همان گونه که هست ارائه دهم.

اورامان ومناطق اطراف آن به دلیل آنکه در دل زنجیره کوهستان زاگرس شمالی قرار گرفت است به مناطق کوهستانی،سخت، دشوار و ناهموار شناخته شده است، به همین سبب ممکن است کسی نتوانسته باشدبه خوبی تصویری از واقعیت های طبیعی آن را باز گو کرده و بشناساند. اکنون نیز ودراین مقطع اززمان، برای شناساندن این مناطق احتیاج به امکانات علمی وکارشناسان خبره است تابه توان به خوبی ازعهده این کار برآییم، که آن هم هیچ کدام در دسترس مانیستند.
من خود بر این باور هستم و آن را لازمه زندگی می دانم که هر کس در هر گوشه وکنار این جهان پهناور زندگی می کند، باید در حد توانایی وبار علمی خود از اطراف وجغرافیای مناطق خود آگاهی داشته باشد وبه خوبی بداند که درکدام نقطه ازاین گوی خاکی قرار گرفته است.این آگاهی ودانسته ها در افرادی از آن جامعه به حدی می رسد که دیگران از دانش او بهره ای می برند؛ من هم با آگاهی ودانستنی هایی از علوم گذشتگان ونوشته نویسندگان ومحققین داخلی وخارجی واندیشه های بومی، در خصوص تصویری از اورامان ومناطق اطراف آن برآن شدم در حد توان خود مطلبی را دراین راستا تحریر و ارائه نمایم.
هدف از نوشتن این مطلب هم آن است که به صورت گذرا نگاهی به جغرافیای منطقه اورامان و شهرستان های جوانرود، ثلاث و روانسر داشته باشم. این نگاه هم درمورد شناساندن صورت واقعی کوهستان ها، رودخانه ها و چشمه های خروشان است وهم درحد امکان شناساندن شهرها و روستاهای موردنظر در این مناطق است.
درباره واژه اورامان، نویسندگان ومحققان بسیاری نوشته اند، ولی تابه حال نتوانسته اند ریشه اصلی آن را برابر با روش های علمی وزبان شناسی ثبت وتائید نمایند. دراینجا قبل از هرچیز از استادان زبان شناس تقاضای بخشش داریم که اگر اشکالات ونارسائی های دراین خصوص در این نوشتار موجود است. اگر ماهم درکاری که تخصص ما نیست دخالت می نمائیم، طبعا خودرا به صاحب نظر درآن نمی بینیم و تنها همانند کسی که دراین منطقه چشم به جهان گشوده وپرورش یافته است واز قضایای این دیار که بربعضی ازآنها اشراف دارم درآن وارد می شوم.

در چندین نوشته از واژه اورامان یا هه ورامان اینگونه آمده است که، هورئامان، یعنی بالا آمدن یا سربلند کردن، که آن هم به این معنی که کوهای سربه فلک کشیده این دیار سروگردنی از مناطق اطراف خود بالاترهستند. هه ورئاما نیز به کاررفته است؛ هه ور به معنی ابر، ئاما به معنی آمد؛یعنی ابرآمد که آن هم به دلیل بلندی کوه های این منطقه است که بیشتر سال ابر برروی آنها مشاهده می شود.در نوشته هایی از هوور ئاما نام برده شده که هوور درزبان های کهن ایرانی، به معنی خور یا آفتاب است وئاما یعنی آمد ،که به معنای آفتاب آمدن است. اگرچه همه این کلمات از زبان عامیانه گرفته شده است، امابه گمان من هیچ کدام قابل قبول وجای بحث هم نیستند.
درکتاب تاریخ وجغرافیای کُردستان، تالیف عبدالقادربن رستم بابان، درباره واژه اورامان این گونه آمده است: درگویش اورامی به گرسنه می گویند آورا وآن عده که دراین منطقه زیسته اند، بیشتر اوقات گرسنه بوده اند به این دلیل به آنها گفته اند آورامی. این صحیح است که در گویش زبان اورامی به گرسنه می گویند، آورا؛ که در جمع به کسانی که بیشتر اوقات گرسنه می باشند، آوراله م گفته می شود. ولی آیا چه کسانی به آنها گفته اند آورا یا آورامی…! اگر اورامی ها برخود اطلاق نموده اند، ک گفته اند مغایرت دارد، اگر کسی دیگری این اسم رابه آنها نسبت داد است باید غیره اورامی بوده باشد ،که اینه این گونه نبوده با میزان ووفور نعمت های این منطقه مغایرت دارد. باید به این موارد توجه داشت که دراطراف اورامان جدا از اورامی ها، هیچ زبان وگویشی وجود نداردکه گرسنه را آورا بنامد و نیزقطعا از شعور مردمان به دوراست که چنین اسمی را برای خود انتخاب نمایند.
مورد دیگر اینکه تنها چیزی که در اورامان روی نداده است مسائلی مانند گرسنگی بوده است. حتی درمواقع قحط سالی به دلیل کوهستانی بودن، میوه خشک شده ذخیره شده و تامین خوراک زمستانی در فصل تابستان برای خود ودامهایشان باعث شده که کمتر در معرض قحطی قرار گیرند، حتی دراین گونه مواقع از مناطق دیگر به طرف اورامان روی آورده وبیشتر آنها از مرگ رسته اند. بس این برداشت ونظریه خود بخود رد وقابل قبول اهل علم وپژوهش نمی باشد.
به نظر می رسد، مولف کتاب فوق این واژه را از دو زبان جداگانه گرفته است، آورا را از گویش اورامی از زبان کُردی و آورامی را از زبان فارسی و این درحالیست که حتیمعنی لغوی آنها هم از یکدیگر دوراست. حال اگر معنی فارسی آن را ریشه یابی کنیم، برابر شرح برهان قاطع وبیشتر فرهنگ لغت های فارسی، اور یا اورا یا آورا، به معنی قلعه وحصار محکم آمده و مان هم به معنی مأمن ومسکن یا خانه ومکان آمده است که روی هم رفته می توان گفت، قلعه یاحصار مسکونی امن یا مأمن وحصین محکم معنا می دهد. پس تشریح ونظریه عبدالقادربن رستم بابان از واقعیت به دور است و از لحاظ علمی ومنطق هم قابل قبول نمی باشد.
در چند جای دیگر نیز اورامان به معنی اهورامین یا اورامن آمده است. اورامن آهنگی کهن است که در دوران کهن آن را خوانده اند و اشعار آن به زبان پهلوی یا گویش های محلی فهلویات سروده شده است و هیچ ربطی به معنای اورامان ندارد. این درست است که اورامن یا اهورامین یک آهنگ کهن است ،اما نه یک آهنگ پارسی است، بلکه آهنگی کُردی ست که امروزه هم درمناطق کُردنشین خصوصا در منطقه اورامان وکرماشان باتغییراتی وجایگزین نمودن اشعار جدید آن را می خوانند وبسیار هم رایج بوده وپایگاه وجایگاه محکم واصیلی دارد. این آهنگ درمنطقه اورامان، اورا یاسیاچه مانه نام دارد ودر کرماشان هوره خواند می شود؛ شمس قیس رازی در کتاب المعجم فی الشعارالعجم به آن اشاره نموده وشعرهای این لحن را اورامی خوانده است.
عده ای از پژوهشگران محلی براین باورند که باربد آوازه خوان دربار خسرو پرویزیکی از بهترین آوازهایش خواندن همین سیاچه مانه باسبک مخصوص خود درآن زمان و با آلات موسیقی چنگ بوده است. دراینجا این مطلب روشن می شود که اورامن یا اهورامین، همین آواز سیاچه مانه وهوره امروزی است که از آهنگ های کهن اهورایی گرفته شده است. اهورا در آئین کهن این سرزمین به معنی خدای بزرگ واهورائیان یا اهورامیان به معنی طرفداران خدای بزرگ یاخداپرستان می باشد واین تا اندازه ای به واقعیت نزدیک تراست که هه ورامان یا اورامان از همان اهورا یا اهوراییگرفته شده باشد.

برای اثبات این مطلب به نظریه دیگری از نویسنده توانای کرماشانی، عماالدین دولتشاهی می پردازیم که وی در کتاب جغرافیای غرب ایران یا کوه های ناشناخته غرب در اویستا، این مطلب را به خوبی روشن می نماید که اورامان از اهورا گرفته شده است. در زیرعین نوشته عماد الدین دولتشاهی را می نویسم که سند گویاییست بر این نظریه است؛ ایشان بعد از توضیح مفصلی در این باره مینویسند: «…من هم تصور می کنم که طایفه اورامی ها که اهورایی نامیده می شده اند رفته رفته نام اهورائی تبدیل به اورامی گردیده. این دسته از مردمان همان مردمانی بوده اند که در زمان های خیلی دور به علت اختلافات خانوادگی قهر کرده و چون قهر کرده گان را تور می گفتند، نام حقیقی این طایفه اورا که مخفف نام اهورا است بوده و واژه (مان) در زبان کُردی به خانواده و طایفه گفته می شود. پس طایفه اهورائی را اهورمانی یعنی خانواده اهورائی نامیده اند».
این نظر به واقعیت نزدیک تر و ما هم اعتقادمان بر این است که اورامان از همان واژه اهورائی گرفته شده است و دقیقا می توان گفت که آن آواز و آهنگ اورا من را هم همین طایفه ابداع نموده اند و چون یک آواز مذهبی بوده، در تمام مناطقی که اعتقاداتی به آیین کهن زردتشت داشته اند رایج گردیده است. در کتاب «ره سه نایه تی زمانه که ت بناسه»، تألیف محمدامین اورامانی در این رابطه آمده است: «… نظریه دیگری هست که گفتن آن بیهوده نیست،آن هم این است که در دیر زمان طوایف هوری در منطقه اورامان زیسته اند که بیشتر در اورامان لهون بوده اند. سند این گفته هم سراب هولی پاوه است که از نام این تیره گرفته شده ، پس می توان گفت که اورامان از مکان هوری ها گرفته شده است».
واژه ایی دیگر که درباره آن بحث شده، کلمه آورومان است که عده ای از محققین مطالبی در این خصوص آورده اند که یاد آوری آنها خارج از بحث ما نیست؛ جورج کامرون در کتاب ایران از ابتدای تاریخ،در صفحه ۱۰۸ می گوید: « در دوران آشور بانی پال یعنی در ۸۶۰تا ۸۸۵) قبل از میلاد سربازهای آشوری به زنجیره کوه های آورومان در شرق شهرزور رسیدند وآن مناطق را بعد ازسه جنگ خونین به تصرف خود در آوردند…». امروز هم در قسمت شرق شهرزور کوهی وجود دارد به نام کلاه آشور که گویا در آن زمان از کله سر آدمیان، کلاهی برای این کوه درست کرده اند. پس خیلی دور نیست که واژه اورامان را از همان آورومان گرفته باشندو به معنی مکان آتش یا نگاه دارندگان آتش است که همان آتش مقدس یاآتش طبیعی را شامل می شود.
یکی دیگر از نظریه ها درباره مکان آتش آن است که در ازمنه کهن ودر بلندترین نقطه کوه های اورامان که همان شاه کوه است آتش فشانی وجود داشته است؛ اگر چه تا کنون این نظریه به صورت علمی ثابت نشده ولی دور از عقل هم نیست. برای اینکه باوری به این هم داشته باشیم یکی از نویسندگان دوره قاجاریه در این خصوص مطلبی را بیان نموده و می گوید: « اینجانب علی اکبر کردستانی نویسنده این رساله در سال۱۳۸۰ ه_ق برای گردش علمی به کوه شاهو رفتم، در بلندترین نقطه این کوهستان دهانه هایی وجود داشت که در گویش محلی به آنها نور می گفتندکه بی شک زمانی دهانه آتش فشان بوده است. هنگامی برای اثبات این فرضیه شروع به کاوش نمودم سنگ های آذرین یا سنگ پایی را یافتم که از بقایای همان آتش فشان می باشد…». بدون شک اگر این فرضیه از لحاظ علمی ثابت شود می توان گفت، اورامان از همان آورومان یعنی مکان آتش گرفته شده است.
درباره واژه آتش مقدس هم می توان گفت که طبق آثارهایی که در اورامان وجود دارد برای مدت طولانی این منطقه مکان طرفداران آئین زردشت و پیروان آتش مقدس بوده است و آتشکده جنوب پاوه نمونه ای از بقایای این آئین است.پس می توان اورامان را از اهورامان به معنی یزدانپرستان یا طرفداران اهورامزدا که همان خدای بزرگ آئین کهن این دیاراست دانست، یا از آورومان به معنی مکان آتش که هم آتش طبیعی وهم آتش مقدس نام برده شده و هرکدام ازاینها اگر باشدف فی الحال امروزه به نام اورامان یا هه ورامان شناخته می شود.