هورامان (تاريخ ، جغرافيا ، دين ، گويش و فرهنگ) بخش دوم
زبان یا گویش هورامی
لهجه هورامی یا اورامی به روایتی نه تنها از قدیمی ترین لهجه های زبان كردی است، بلكه از اصیل ترین لهجه های آریایی نیز می باشد، كه این موضوع نظریه قدیمی ریشه بودن اورامی را برای زبان فارسی تقویت می كند. این كلمه ،از كلمه ( اورامان ) مشتق شده است،كه منطقه زندگی كردهای اورامی است.
هورامی ها دارای زبان كامل می باشند البته با توجه به اینكه كردی سورانی زبان موحد( زمانی یه ك گرتوو ) و زبان نوشتاری كردستان می باشد ، به خاطر حفظ آن تمام گویش های دیگر كردی را لهجه نامیده اند كتاب مرجع و مهم لغت نامه دهخدا كه نوشته هایش را سند می دانیم می نویسد :
( زبان هورامی « گورانی » یك زبان مستقل می باشد كه دارای لهجه های مختلف و در كردستان جنوبی رایج است و ساكنین در طول حیات تاریخی خود بدان تكلم نموده اند ) و دارای قواعد دستوری و غنای كامل در كلمات و اصوات می باشد و با وجود تغییرات و دوران تاریخی از كیفیت و لطافت و روانی آن كاسته نشده است . مانند زبان سورانی اعرابش با حروف و چون زبان عربی دارای قواعد و چهارچوب محكم می باشد و در فراوانی و كوتاهی كلمات و جملات در نهایت یك زبان پربار و قاعده پذیر می باشد . در رعایت مذكر و مؤنث ، مجازی و حقیقی ، سماعی و قیاسی اسماء اشارات ، معرفه و نكره ، صفت های فاعلی و مفعولی و ضمایر و غیره اگر از عربی برتر نباشد كمتر هم نیست . با جرأت می توان گفت یكی از زبان های زنده ای است كه احتیاج به حتی یك كلمه خارجی ندارد مگر در مواردی كه مانند بقیه زبان ها وارد گشته است و در زبان هورامی هرگاه لازم باشد می توان آنها را سریعاً جایگزین نمود زیرا زمینه زیادی برای این جایگزینی هست همچنان كه با آمدن زبان عربی به عنوان زبان دینی هورامی بدون داشتن فرهنگستان زبان به وسیله مردم عامی بلافاصله شروع به جایگزینی كلمات و اسماء نموده و بعضی از كلمات و اسماء راو كوتاه می كنند برای مثال :
( وضو = دس و دیم ) ،( صلوه = نما ) ، ( اذان = بانگ ) .
این گویش شاید بی نیاز ترین گویش می باشد كه گویندگانش را در نهایت راحتی و بدون تكلیف و احتیاج به كلمات بیگانه در مسیر صحیح قرار داده و به مقصود می رساند . گویش هورامی دارای ویژگی های بارز و غیر قابل انكار می باشد و به واسطه همین ویژگی ها بسیارند شعرا و نویسندگان كرد زبان از هر منطقه و یا هر گویش محلی اشعار و قصاید خود را بدین زبان سروده و اشعاری بدیع و روان تقدیم خوانندگان خود نموده اند.
زبان اوستایی و پهلوی ، كه از زبان های قدیمی آریایی می باشند، با این زبان قرابت دارند. این قرابت گاهی به حدی است، كه افرادیكه به كردی اورامی مسلط می باشند، می توانند تا اندازه زیادی از متون سنگ نوشته ها و پوست نوشته های دوران باستان ، كه به زبان اوستایی و یا پهلوی نوشته شده اند، سر درآورند. لذا به نظر زبانشناسان، فراگیری زبان كردی برای فارسی زبانها بسیار كار مثبتی است و به منزله یادگیری زبان لاتین توسط فرانسوی زبانان می باشد.
لهجه اورامی دارای چند ته لهجه است، مانند: ته لهجه اورامان تخت ، پاوه و لهون. روی هم رفته مردم اورامان تخت ، اورامان لهون ، اورامان حلبجه و اورامی های نزدیك شهر موسل و غیره با این لهجه صحبت می كنند.
خیلی از شاعران كرد به لهجه اورامی زبان كردی شعر سروده اند، كه اكثرا” سبك كلاسیك و بیشتر ده هجایی می باشند، كه یكی از آنها پیر شالیار اورامی است. پیرشالیار كبیر ( پیر شالیار دیگر نیز هست )، خود زرتشتی و حالت رهبریت دینی داشته است و هنوز عبادتگاه و آرامگاهش در اورامان تخت ، مورد احترام بسیار زیاد است . هر ساله هزاران نفر به زیارتش می روند. از شاعران دیگر اورامی سرا ، صیدی (سیدی) اورامی ، مولوی كرد، میرزا عبدالقادر پاوه ای و دهها شاعر برجسته دیگر می باشند. اگر در اشعار مولوی كرد دقت نمایید در می یابید كه اشعار هورامی او با اشعار سورانی و عربی و فارسیش متفاوت می باشد و این تفاوت به خاطر وفور كلمات و اصطلاحات و سادگی و كوتاهی و روانی این گویش می باشد و این گویش زبان شعر و نوشتاری بیش از یك هزار و پانصد سال كرد بوده است.
روی هم رفته، مردم هورامان سمبول مهر ، صداقت ، كرامت ، قناعت ، كوشش و تمام صفات بارز یك انسان می باشند، به همین دلیل این خطه، سرزمین شاعر خیزی بوده است و تاریخ ادبیات كرد ، مملو از اسماء شعرای اورامی سرا است. خیلی از دست نوشته های ادبی ، عرفانی و غیره نیز به این لهجه وجود دارد، كه هنوز بخش عظیمی از آنها جمع آوری و چاپ نشده است .
برای شناساندن و مشخص كردن گویش هورامی، باید به تقسیمبندی اصلی زبان كردی برگردیم: * امیر شرف خان بدلیسی در تقسیمبندی خود، گروه های اصلی را به چهار بخش تقسیم میكند:
۱- كرمانج ۲- لر ۳- كلهر ۴- گوران
همچنین گویش گوران را یكی از گویش های اصلی زبان كردی می داند.
* مینورسكی در تقسیمبندی خود، زبان كردی را به سه لهجه به صورت زیر تقسیم كرده است:
۱- لهجه جنوبی (باشوور) كه از لهجه های كرمانشاهی و سنندجی به وجود آمده است.
۲- لهجه شرقی (روژ هه لات) كه ازلهجه های سلیمانی و مهابادی تشكیل شده است.
۳- لهجه غربی (روژئاو) كه در اكثر مناطق كردستان دیده می شود.
دلایل مهمی وجود دارد كه زبان كردی را به لهجه های مختلف تقسیم كردهاست و باعث تفاوت در شیوه حرف زدن مردم بومی این مناطق شده است. از مهمترین این دلایل میتوان به تفاوتهای جغرافیایی، سیاسی و … اشاره كرد.
* بر طبق تقسیمات، هورامی جزء یكی از لهجههای اصلی گوران شناخته شده است. (هورامی یا گوران بر طبق جدیدترین نظریات به تمیزترین (purest) و قدیمیترین (oldest) لهجه در بین گویشهای كردی شناخته شدهاست. در حالیكه جمعیت هورامانیها كم میباشد اما ادبیات غنی و پرباری را به زبان كردی تقدیم كرده اند.)
* همچنین سوران سنندجی یك تقسیمبندی را برای زبان كردی ارائه داده است. در تقسیمبندی او میتوانیم بگوییم كه از همه تقسیمات دیگر، بیشتر لهجه هورامی را برای ما شفافتر ساختهاست كه در زیر به آنها اشاره میكنیم:
۱- كردی شمال (باكووری) كه دربرگیرنده لهجه های زازائی، جهزیری، بوتانی، بادینانی، بایزیدی و هكاری است.
۲- كردی میانی (ناوه راست) كه دربرگیرنده لهجههای سنندجی، اردلانی، موكریانی، سلیمانی، كركوكی، گرمیانی، سورانی، هولیری، شادباژیری و پژدری است.
۳- كردی جنوبی (باشوری) شامل هورامانی، لری و كلهری است.
* لهجه هورامی هم شامل چهار بخش به شیوه زیراست:
۱- تخت ۲- لهونی ۳- ژاورودی ۴- دینوری و بزلانی
در اینجا هدفمان این است كه نشان دهیم بر پایه تقسیمات زبان كردی، گویش هورامی یكی از بخشهای اصلی لهجه گوران می باشد كه تا بهحال توانستهاست ریشه خود را حفظ كند. با وجود لهجههای دیگر در زبان كردی و با توجه به اینكه تا اندازه زیادی هم با لهجه سورانی رابطه داشته، خود را جدا از لهجه سورانی نگه داشتهاست. به این ترتیب میبینیم كه لهجه هورامان تا به حال به ماندن و بقای خود ادامه داده و تا اندازه زیادی هم پیشرفت كردهاست چه از نظر ادبیات و چه از نظر دستور زبان.
ویژگیهای لهجه هورامی
* محافظت از اصل و ریشه زبان های باستانی ایران.
* حفظ نشانه های مذكر مؤنث در اسمها.
* همریشه ای برخی واژه های زبان اورامی و فارسی.
* غنی بودن این لهجه در رابطه با ابزار دستوری مانند مضاف و مضاف الیه.
* حفظ و نگهداری بعضی از حروف قدیمی در زبان كردی مانند:(ث، ژ، گ و چ).
* غنی بودن این لهجه از نظر آواها و اسمها.
* محافظت از آوای كردی قدیمی /دَ/ كه به اشتباه به آن «د» توخالی گفه می شود و به اشتباه /د/ نوشته می شود.این آوا بسیار قدیمی است و در كلمه «ئهدَا» یعنی مادر شنیده میشود.

توضیحاتی در مورد برخی از لغات موجود در قباله های هورامان:
۱- كپان (kopan) یا كفان (kofan): متشكل از [كپ یا كف + ان] به معنی كوهها در اوستا. كهئوفه (kaofa): در كردی كووان (kowan) و كیوان (kewan)
۲- آراماسد (aramasd): به معنی اهورامزدا، هرمزد و هرمز
۳- اردین یا آردین (ardin): متشكل از [آر + دین] به معنی آیین اهورا پرستی، آیین ستایش آتش. در كردی اورامی «آر» به معنی آتش است.
۴- ارساك یا ارشاك (arsak): اسم است و متشكل از [ارس یا هرس یا هرش + اك (پسوند نام)] در كردی اورامی هرش (hars) به معنای خرس و نیز هرس به معنای اشك است.
۵- اسپوماك (spomak): متشكل از [اسپ + ا + ما + ك] واژهای مركب است به معنی اسب ماده. در كردی اورامی «ا /o» نشانه اضافه، «ما» به معنی ماده و «ك» پسوند است.
۶- تیرك (tirak): به معنای تیر، راست و تیز. در كردی این نام در اسامی مركب همچون «تیرهنان/tiranan» به معنی وردنه یا «تیرهكلاش/tiraklas» به معنی تیرك وسط گیوه هم اینك بر سر زبانها است.
۷- مرزپان (marzpan): متشكل از [مرز + پان]. بخش اول به معنی سرزمین و نیز زمین چهارگوش آماده بذرافشانی است. بخش دوم به معنی نگهبان است. بخش نخست این واژه مركب، هم اكنون به همان معنی مذكور در زبان كردی به جای ماندهاست.
لهجه( اورامی) زبان كردی نیز با حروف عربی ( فارسی ) نوشته می شود. در لهجه اورامی ، حروفی وجود دارد كه تلفظ آن در سایر لهجه های كردی یا فارسی نیست. مانند بعضی از حروفی كه در جدول صفحه بعد آمده اند.
با نه واچمێ |
با وێمانه واچمێ |
||||
فارسی |
سورانی |
هورامی |
|||
شرق |
روژهه لات |
وهرکۆت |
|||
غرب |
روژئاوا |
وهرنیشت |
|||
کار |
ئیش |
ههرمانه |
|||
توت فرنگی |
توت فره نگی |
ولهتفی |
|||
رفت و آمد |
هات و چو |
ئامۆشیه |
|||
سوال ، پرسش |
پرسیار |
پهرس |
|||
سایت |
مالپه ر |
پهلیانه |
|||
دین و عقاید
عده ای از مورخین ، دین و مذهب هورامی را ماه ، ماه ستاره و خورشید پرست دانسته اند ، ولی برای این گفته دلیل قانع كننده ای ندارند ، عده ای دیگر هورامی را قبل از اسلام روشنی پرست وآتش پرست دانسته اند كه این هم مورد پسند حقیقت تاریخ نیست . اما كسانی كه در این زمینه تحقیقات كرده انده بر این نظرند كه هورامی قبل از اسلام ، زردشتی و حداقل بعد از آخرین زردشت تا ظهور دین مبین اسلام بر این دین بوده و اوستا را كتاب دینی خود دانسته اند . هرگز آتش پرست نبوده اند و آتش را مظهر لطف پروردگار ، روشنایی را مظهر پاكی و تاریكی را اهریمنی دانسته اند . دلیل زیادی در این زمینه نوشته اند بسیار اتفاق افتاده است كه در موقع نیایش آتش خاموش شده و یا ماه غروب كرده است ولی آنها به نیایش ادامه داده و دست ها را روبه آسمان بلند كرده و دعا كرده اند . اگر واقعاً آتش پرست بودند با خاموش شدن آتش دعا را قطع می كردند . بعید نیست زیاده روی در عبادت و غلو در احترام به آتش و روشنایی باعث شده باشد هورامی را آتش پرست و روشنایی پرست بدانند و شاید وجود آتشكده هایی مانند آتشكده پاوه باعث شد كه بعداً چنین فكر كنند كه آتش پرست بوده اند . مورخانی مانند : ابو الغداء ، ابو العلاء ، حمزه اصفهانی ، مسعودی ، قزوینی ، یاقوت حموی ، بلادری و بسیاری دیگر از تاریخ نویسان در این باره چیزهایی نوشته اند كه اكثراً گفته یكدیگر را تكرار كرده و دلایل یكدیگر را رد یا تأیید كرده اند .
هورامی ها زردشتی بوده ، نور و روشنایی را مقدس و مظهر قدرت پروردگار دانسته اند و زردشت را پیامبر برحق و اوستا را كتاب دینی خود دانسته و قبول كرده اند و اهورا مزدا را خدای یكتا دانسته و پرستش نموده اند . مرحوم مردوخ می گوید :
ئاهیر ، ئایر ، ئاهورا ، آترا ، ئاگر و ئاور به معنی آتش است كه اهورا مركب از (آهور) و ( ا ) ، (آهور)یعنی آتش و (ا) به معنی آمده . این نظریه بنا به دلایلی قابل قبول نیست .
(هارا) در زبان اوستا به كوه دماوند گفته می شود كه مركب است از (هار) و (ا) یعنی (آتش افروز) یعنی كسی كه آتش را افروخته ( خدا ) به معنی ( آمده ) دلایل زیادی در این باره وجود دارد كه نظریه بالا را مبنی بر ( ا ) به معنی ( آمدن ) رد می نماید .
اكثراً در كلمه ( ا ) اشتباه شده است و معنی درست آن را بیان ننموده اند . لازم است آن را با دلایلی معنی نموده و بسیاری از نوشته های تاریخ تصحیح گردد . معنی آ و آهورا مزدا در كتاب هه ورامان شناسی معنی نموده و واقعیت قضیه بیان شده است .
در كتاب خطی قدیمی منحصر به فرد تاریخ هورامان دلایل روشن زیادی وجود دارد ، از جمله در دعای یك هورامی قدیم كه می گوید : (خدایا آتش مرا خاموش كن ، از من عصبانی باش و به من رحم نكن چون گناه كرده ام ). ۱۰
به هر حال هورامی تا قبول آیین مقدس اسلام بر دین زردشت بوده اند و اینكه كدام زردشت و كی گرویده اند را مورد برسی قرار می دهیم.
اولین زردشت كه تاریخ زندگیش مشخص نیست ، به عقیده بسیاری از مورخین ، زردشتی كه در بلخ زندگی می كرده ، پسر پور شیب بوده و هوشنگ دین او را قبول كرده و حتی بعضی او را همان زردشتی می دانند و می گویند دارای كتابی بوده به نام (زند) كه از آن به جز چند برگ فرتوت باقی نمانده است و گویا به دست اسكندر مقدونی از بین رفته است و ما هم مجبور نیستیم آن را از اوستا جدا بدانیم و دلیلی برای جدائیش از اوستا نداریم.
زردشت دوم ، عده ای بر این عقیده اند كه همان فریدونی است كه بر ضحاك تاخت. این زردشت در سال ۲۲۰۰ قبل از میلاد می زیسته كه فریدون بودنش اشتباه می باشد. نكته بسیار مهمی كه قابل ذكر است، موضوع كاوه و ضحاك است كه در این زمینه اشكالات تاریخی زیادی وجود دارد.
آخرین زردشت: پسر گشتاسب در ارومیه متولد شده و قطع النظر از گفته ها (ادوكسوس) و (ارسطو)بر متعدد بودن زردشت ها كه می گویند ۶۰۰۰ سال قبل از ارسطو وجود داشته اند در باره اولین زردشت گزانتوس و ژاكس هم هر كدام نظریه ای دارند، اما آخرین زردشتی كه پسر پور شیب، پترسیب، كیدار، آرپاك، آكند، آلیر، حوزیان، استیپ مان، در ۶۶۰ سال قبل از میلاد مسیح در زمان گشتاسب ظهور كرده و می خواسته است آیین كهن زردشت را كه از كانال اصلیش منحرف شده بود، به سر جوی اصلی بازگرداند كه مورد پسند رؤسای عشیره ها قرار نگرفته و به علت مخالفت آنها در اول موفق نبوده ولی سرانجام به موفقیت هایی دست یافته است. هورامی بر دین او بوده و اهورا مزدا را كه همان پروردگار است،می پرستیدند.
اما در مورد حضرت ابراهیم خلیل كه بسیاری از مورخین و مفسرین او را كرد میدانند و یا نقل قول كرده اند. ابن عباس، قاضی بیضاوی، ابوسعید، كشف الغنه، نیشابوری، مسعودی، ابن مسعود عراقی، تفسیر خازن، حاشیه محی الدین عربی و چند مورخ دیگر مانند فردوسی، احسان نوری، ابن اثیر، تاریخ حبیب الثیر، در این باره نوشته اند و بعضی بر این عقیده اند كه حضرت ابراهیم همان زردشتی است كه از ترس دنیا پرستان و صاحبان زور و زر و طاغوتیان آن زمان از منطقه كردستان هجرت نموده و به كنعان رفته است. عده ای دیگر از تاریخ نویسان می گویند در عراق (كوی) بوده و حتی گفته اند در شهر (زور) در جایی كه فعلاً به نام روستای (نه وی) معروف است قرار داشته است. پس اگر چنین باشد و حضرت ابراهیم یكی از این زردشت ها باشد و مكمل دین زردشت قبل از خودش باشد و شاید چون حضرت ابراهیم ستاره وماه و خورشید را اول پروردگار می دانست بعد كه خدای یگانه را پیدا می كند و همه را رها می نماید او را یكی از زردشت ها ذكر كرده باشند، دلایل و مداركی در دست نیست كه قاطعانه این حقیقت را روشن نماید و احتیاج به تحقیقات بسیار
زیادی دارد. پس فقط به بازگو كردن نظرات اكتفا می كنیم و بقیه را خدا می داند اما راجع اسلام آوردن او می باید اول ورود اسلام به كردستان و آن هم ملزم بحث در مورد اسلام و ورود سپاهیان اسلام به كردستان است، سپس هورامان و اسلام و زمانی كه عراق به دست مسلمین فتح شد و عراق تحت تصرف امپراتوری ایران بود مورد بررسی قرار گیرد.
از سال ۱۸ تا ۳۱۸ هجری در مدت این سی صد سال اغلب لشكر اسلام به هورامان آمده و هورامی ها را وادار به قبول اسلام كرده اند و اسلام را تعلیم داده و برگشته اند، ولی باز نبود مبلغ سبب شده كه فراموش شود. تا اینكه در بین خود مردم كسانی كه بر اسلام آگاهی یافته بودند و از وضع و قانون اسلام و تعلیمات قرآنی مطلع شده بودند به عنوان مبلغ دینی واقعیت اسلام را به مردم رسانده و تعلیم داده اند.
لازم به تذكر است كه عمر بن الخطاب (رض) دستور داده بود با زردشتیان مانند اهل كتاب رفتار شود، بدین صورت نسبت به كسانی كه در هورامان به زردشتی شهرت داشته اند، مانند اهل كتاب رفتار شده، در صورتی كه هر بار از لشكریان اسلام به هورامان آمده شدیداً با آنها مبارزه شده است. اما مشكلی كه در آن زمان برای هورامی ها بوده این است كه چون دین داشته و به آن پایبند بوده اند هیچگاه با زور تسلیم نشده و از دینشان دفاع نموده اند. اگر شهری از سپاهیان گران شكست و تسلیم سپاه اسلام شده شهر یا روستای كوچك نزدیك آن شهر تسلیم نشده و از روستایش و دینش دفاع نموده همین دفاع و اغلان جنگ باعث شده هورامی ها تلفات زیادی بدهند و دچار مصیبت های زیادی شده اند. اما بعد از قبول اسلام و آگاهی از آن تا به حال هیچگونه نافرمانی در این منطقه روی نداده و محكم و استوار مانند كوه های كردستان برای پاسداری از دین خدا ایستاده و مسلمانی واقعی، قانع، صبور و بردبار باقی مانده اند. در سال ۸۱۹ هجری مبلغین اصلی در هورامان ماندگار شدند. هنوز كسانی بودند كه از اسلام حالی نشده بودند.
هورامی ها با زور هیچ چیزی را قبول نكرده اند و دلایل زیادی در این زمینه وجود دارد. با اینكه منطقه هورامان بارها در لشكر كشی های حكومتی و عشایری مورد تخت و تاز قرار گرفته است، ولی هورامی همچنان باقی مانده اند.
هورامی ها در حال حاضر مسلمان، شافعی مذهب، قانع، زحمت كش و كاسب هستند مساجدشان پر و هر چشمه ساری كه می بینند سنگی برای نماز خوان در كنارش وجود دارد. هورامی مردم آزار نبوده و ساده زندگی كرده اند. اكثراً عبادت را بیشتر از هر چیزی دوست دارند.
جغرافیای هورامان
آشكار است كه هورامان به كلی منطقهای یكپارچه نیست و تعدادی از روستاها و مناطق آن، به دلیل مرزهای قراردادی، از هم جدا شدهاند. مناطق هورامان، بین دو كشور ایران و عراق تقسیم شدهاست. بخش اعظم هورامان دركردستان شرقی می باشد. در تقسیم و نامگذاری مناطق هورامان، اتفاق نظر وجود ندارد. نویسندگان و محققان در تألیفات خود، هورامان را به چند شیوه، كه در زیر آنها را توضیح می دهیم، تقسیم كردهاند:
* محمد بهاءالدین ملا صاحب در تألیف خود، هورامان را به دو منطقه بزرگ به صورت زیر تقسیم میكند:
هورامان تخت و هورامان لهون
* اما در تقسیم بندی دیگری، رشید هورامی، هورامان را به پنج منطقه تقسیم میكند:
هورامان تخت ، هورامان شامیان ، هورامان جوانرود ، هورامان ژاورود و هورامان لهون
* مناطق هورامان در تقسیم بندی محمد امین هورامی به شرح زیر است:
هورامان لهون ، هورامان دزلی ، هورامان تخت ، هورامان رزاب ، هورامان جوانرود ، هورامان كندوله
* از نظر جغرافیایی و در اصطلاح و جغرافیای قدیمی منطقه هورامان به دو قسمت هورامان تخت و هورامان لهون تقسیم گردیده است. ولی شاید درست آن سه منطقه است و منطقه ژاورود را نیز باید جزء لاینفك هورامان بدانیم در ذیل به بررسی ویژگیهای جغرافیایی هركدام خواهیم پرداخت.

۱- هورامان تخت: دهستان هورامان تخت با ۳۵۹۶ خانوار ۱۸۹۶۹ نفر جمعیت تابع بخش سروآباد شهرستان مریوان می باشد .این دهستان از سمت غرب با كشور عراق و از سمت جنوب به پاوه و كوه شاهو و از طرف شمال به مریوان و در طرف شرق به روستاهای ژاورود و شهرستان سنندج همسایه استكوههای دالانی و دَرَكی ۲۶۳۹ متر در شمال و كوه كوسالان در شرق و كوه شاهو ۳۳۹۰ متر در جنوب و كوه تخت و كوه دربند ۲۷۷۰متر در غرب این دهستان واقع شده است و دو شاخه مهم رودخانه سیروان از بخش شمالی و جنوب شرقی وارد این دهستان شده و پس از تلاقی این دو رودخانه با یكدیگر در خاك كردستان عراق به دریاچه دربندیخان می ریزد اورامان تخت حدودا دارای ۲۶ روستا بوده است و در گذشته مركز آن روستای رزاب بوده است و شخصی بنام حسن بیگ با اخلاف و اسلافش براین منطقه حاكم بوده ولی اكنون مركز آن روستای اورامان تخت می باشد این روستا با ۴۴۹ خانوار ۲۱۴۸ نفر جمعیت در فاصله ۷۵ كیلومتری جنوب مریوان و ۷۵ كیلومتری شمال پاوه واقع شده است .اورامان تخت منطقه ای بسیار دلنشین و دارای مناظر زیبا و چشمه سارهای باصفای كوسالان می باشد از نظر اقتصادی بیشتر مردم از طریق كشاورزی مختصر و باغداری و اندک صنایع دستی امرار معاش می كنند البته درآمد بسیار كم آن باعث مهاجرت به شهر ها و خالی شدن
روستاها گردیده است تعدادی از روستاهای دهستان اورامان تخت عبارتند از سرپیر، كاله، رودبر، بلبر، ژیوار، ناو، نوین و …
۲- هورامان لهون: آن منطقه از كردستان جنوبی (عراق) كه از دو شهر تاریخی بیاره و تویله و چندین روستای اطراف آن شامل: نارنجله، گولپ،گهچینه، سهرگهت، خارگیلان، احمد آباد، خرپانی، هیلامپی و … تشكیل شده است. منطقه دیگر آن در كردستان شرقی (ایران) شامل پاوه، نودشه، نوسود و روستاهای اطراف آن شامل: هانهگرمله، كیمنه، بیرواس، هجیج، دره هجیج، شیخان، هیروی و … تشكیل شده است. در گذشته مركز آن نوسود بوده و اكنون به شهرستان پاوه انتقال یافته است رودخانه سیروان از ابتدای اورامان لهون جریان می یابد و بعد از مشروب كردن اورامان تخت به خاك عراق می ریزد شهرهای جوانرود ‚ روانسر و نودشه نیز در این ناحیه قرار دارند .كوه زیبای شاهو كه سراسر اورامان لهون را زیر چتر خود گرفته در سقط الرس كوه شاهو روستای تاریخی تنگی ور و پلنگان یا پالنگان قرار گرفته است كه در ادوار گذشته حاكم نشین چند قوم كرد بوده و خاطرات تلخ و شیرین فراوانی را در سینه دارد قلعه پلنگان در دهستان ژاوروود واقع شده كه در قرون ششم هجری بوسیله حاكم اردلان برای مركز حكومت خود ساخته است كه كتیبه سنگی بزرگ آن برجای مانده است.
۳- منطقه ژاورود: این ناحیه از هورامان در غرب و جنوب غربی سنندج واقع شده و منطقه ای است زیبا و دیدینی و سرشار از باغ و درخت گردو و توت است از جاهی دیدنی این ناحیه می توان از روستاهای آویهنگ هویه بیساران تهویر و شیان و تنگی سر را نام برد كه بسیار با صفا و در دامنه های كوه میرگوار و شاه نشین واقع شده اند از دیگر روستاهای این ناحیه می توان به نجی – سالیان – ژان – نسنار – پایگلان چشمیدر – بوریدر – اسپریز – ژنین – آریان – گواز – سرریز – و … را نام برد.
* به غیر از آنچه در بالا ذكر شد، تقسیمات بهتر و پختهتری از طرف بهرام ولدبیگی ارائه شده كه می توان گفت از بقیه تقسیمات پسندیدهتر است، چون توانسته است هورامان را به شیوهای زیربنایی و كارآمد از نظر جغرافیایی تقسیم كند و سپس شهرها، روستاها و مرزهایشان را تعین كند. در این تقسیم بندی، مناطق هورامان عبارتند از:
۱- هورامان تخت
۲- هورامان لهون
۳- هورامان دزلی و شامیان: شامل روستاهای دزلی، بهرام آباد، زكریان، قلعهجی، قلعهگا و … میباشد.
۴- هورامان رزاب: شامل رزاب، دوزناب، دگاگا، خانگا و چندین روستای دیگر است.
۵- هورامان ژاورود و گاورود

رودخانه سیروان: از دیگر زیبایی های منطقه اورامان رودخانه عظیم و خروشان سیروان است كه به امتداد كوه شاهو جریان یافته و از ارتفاعات این ناحیه سرچشمه گرفته و بعد از طی تمامی منطقه شمالی اورامان و اورامان تخت به اورامان عراق وارد می شود طول رودخانه سیروان در خاك ایران ۲۱۵ كیلومتر می باشد كه دارای مناظر زیبا و دیدنی مانند (تاف بل ) آبشار بل و . . . است.

پاوه: مركز اقتصادی و اداری منطقه در منطقه ای كوهستانی و در پای كوههای سر بفلك كشیده شاهو و آتشگاه واقع شده و باغهای سرسبز و شهرسازی و معماری منحصر بفرد شهر كه امروز به شهر هزار ماسوله ملقب گردیده منظره های تماشایی و جالب به پاوه بخشیده است. پاوه در مدار۳۲ و۴۸درجه قرار گرفته و ارتفاع آن ازسطح دریا ۱۵۴۰ درجه است. و دارای جمعیتی حدود سی هزار نفر است .در شمال غربی پاوه و در مكان بسیار سخت و صعب العبور روستای هجیج واقع شده كه مدفن حضرت امامزاده سلطان عبیدالله برادر حضرت امام رضا می باشد و از احترام خاصی برخوردار است و در كردستان به كوسه هجیج معروف است . و اهالی روستا را هجیجی میگویند اهالی روستای هجیج از دیرباز اقتصادی خودكفا داشته اند بگونه ای كه پوشاك خاص خود را دارند و از موی بز برای خود لباس و گلیم و از نخ و پارچه كفش و از چوب درختان قاشق و كاسه و . . . می سازند همچنین در نزدیكی این روستا آبشار زیبا و دیدنی بنام آبشار بل (تاف بل ) آب آن از كوهی بیرون می جهد روخانه عظیمی را بوجود می آورد كه یكی از شعب مهم رودخانه سیروان است.

كوه شاهو:
بخشی از رشته كوه زاگرس است و مهمترین و معروفترین كوه منطقه هورامان میباشد این كوه بلندترین كوه استان كرمانشاه است و ارتفاع متوسط آن از سطح دریا حدود ۳۴۰۰ متر می باشد. شاهو در شرق ناحیه هورامان قرار گرفته وطول وعرض آن به ترتیب حدود ۷۵ كیلومتر ( از لب رودخانه سیروان در نزدیكیهای روستای داریان تا شهر روانسر) و ۱۵ كیلومتر ( از شهر پاوه تادره ژاوه رود ) می باشد. این كوه دارای قل معروفی چون زوالی و نور است. شاهو دارای مراتع و چراگاههای فراوان و نیز هوارگاه های( ییلاق ) متعدد، كه با صفا ترین و معروترین آنها پیاز دول میشیاو و گاول هستند، می باشد. تنوع گیاهی شاهو فوق العاده زیاد است و حدود ۳۰ نوع گل و گیاه در ارتفاعات مختلف آن رویش دارند. برخی از این گیاهان تعلیغی تعدادی خوراكی برخی معطر و بعضی سمی وتعدادی نیز دارای خواص درمانی هستند. تنوع جانوری شاهو نیز قابل توجه است ، اما متاسفانه به علت شكار بی رویه نسل برخی از جانوران از جمله كبك در حال انقراض می باشد بنا به گفته پیشینیان قبلا در شاهو پلنگ مشاهده شده است. خرس،روباه، شغال، گرگ از جمله جانوران موجود در شاهو هستند. جنس سنگهای شاهو عمدتاً آهكی است. در دامنه ارتفاعات شاهو تعداد زیادی چشمه وجود دارند كه تامین كننده آب كشاورزی و مشروب شهر های پاوه و روانسر و تعدادی روستاهای منطقه می باشند.
منابع و مأخذ
* ماهنامه كردی رامان، شماره ۶۳ ،آوریل ۲۰۰۱ ،ترجمه مقاله هورامان نوشته عفان محمد شریف
* روزنامه همشهری، شماره ۲۱۸۹، ۲۰ مرداد ۱۳۷۹، قبالههای كهن اورامان نوشته سوران كردستانی
* تاریخ سلاطین هورامان نوشته قاضی عیدالله شیدا (مردوخی) به كوشش احمد نظیری
* سایت هورامان
* سایت روزنامه ایران شماره ۲۶۰۰
برای مشاهده ادامه مطلب کلیک نمایید
گردآورنده: میثم جوانمیری